در پارکها و چایخانههای پر جنب و جوش چنگدو، مرکز استان سیچوآن واقع در جنوب غربی چین، صدای بلندی نظر شما را به خود جلب خواهد کرد. این صدا در کنار رودخانهها و کانالهایی که از میان شهر میگذرند، در کوچههای باریک با خانههای سنگی و بامهای شیروانی و در راهروهای سالنهای اپرا که اجراکنندگان هر شب در آنها میگردند و آواز میخوانند، طنینانداز میشود. شاید فکر کنید که این صدای بلند متعلق به فروشنده غذاهای خیابانیست. اما با نزدیکتر شدن منبع صدا، آن صدا شکل آوازگونه عجیبی به خود میگیرد. شاید صدای چاقوتیزکن یا کوککنندگان پیانو باشد.
مشاهده این گوشپاککنها در خیابانهای چنگدو منظرهای عادیست و بخشی از یک سنت قدیمیست که گفته میشود به قرنها پیش بازمیگردد. به گفته فوشیا دانلوپ، نویسنده کتاب آشپزی که تجربه خود از دوستی با یکی از گوشپاککنها را در زمان تحصیل در چنگدو در اواسط دهه 1990 در کتابی گرداوری کرده، این سنت به دوران سلسله سونگ(1279-960) بازمیگردد. این مردان-و بهندرت زنان- تا به امروز در چایخانههای پرطرفدار شهر(مانند چایخانهای که در پارک پیپل مرکزی قرار دارد) و کوچههای عریض و باریک با ساختمانهای به سبک سلسله چینگ و پر از گردشگر پرسه میزنند. اگرچه آنها گاهی اوقات مغازههای موقتی یکروزه با چند صندلی راه میاندازند، اما کار آنها با گردش در شهر ادامه مییابد.
طرفداران این سنت آن را به اندازه دفعاتی که به آرایشگاه میروند و موهایشان را کوتاه میکنند، انجام میدهند.
اگرچه این رسم چنگدو از پاک کردن گوش فراتر میرود. تمیز کردن گوش یا Tao er به گونهای که در اینجا انجام میشود تشریفات ماهرانه 20 تا 30 دقیقهای با استفاده از مجموعهای از ابزارهای تخصصیست. طرفداران این سنت آن را به اندازه دفعاتی که به آرایشگاه میروند و موهایشان را کوتاه میکنند، انجام میدهند. این کار یکی از کارهای پرطرفدار در میان گردشگران نیز به شمار میرود. طبق گزارش منتشرشده توسط سرویس خبری چین، این گوشپاککنها پیش از اینکه حتی گوشی را لمس کنند، آموزشهای مفصلی در زمینه بالا بردن دقت و خونسردی دریافت میکنند. در یکی از این تمرینات آنها باید با استفاده از موچین نخهای ریز فتیله روشن شمع را بدون خاموش کردن شعله بردارند.
دانلوپ در خاطرات دوران زندگی خود در چنگدو در دهه 1990 با نام باله کوسه و فلفل سیچوآن: خاطرات غذایی ترش و شیرین در چین، اولین جلسه تمیز کردن گوش خود را با عنوان «احساس هیجانانگیز» و «قلقلکی خوشایند» توصیف میکند. با وجود چنین توصیفی چگونه میتوانستم شانس خود را برای انجام این کار از دست بدهم؟
چند روز بعد از رسیدن به چنگدو، در حال نوشیدن چای گل یاس در چایخانه هِمینگ واقع در پارک پیپِل بودم که دوباره صدای مرد گوشپاککنی را شنیدم. سعی کردم بر ترسم غلبه کنم و با اشاره او را به سوی خود فرا خواندم. استاد شو، چنان که روی کارت روی سینهاش نوشته شده بود، چراغ بالای سرش را تنظیم کرد و با چنگال فلزی نازکی به گوشم نزدیک شد.
از او پرسیدم: «آیا درد دارد؟». اما دیگر برای فرار دیر شده بود.
او با صدای آرامی گفت«ابداً». دقیقاً همان چیزی که دندانپزشکم همیشه قبل از استفاده از همان مته وحشتناک خود میگوید.
او گفت: «خیلی کثیف است، خیلی زیاد. باید این کار را زود به زود انجام دهید».
او گفت، به دلیل خشک و دانه دانه بودن جرم گوش آسیاییها، تمیز کردن گوشهای آنها در مقایسه با غربیها که جرم گوشهایشان زرد و چسبناک است، راحتتر است. مادر من چینی بود ولی متأسفانه ظاهراً جرم گوشم به پدر ایرلندی-اسکاتلندیام برده بود. او برای اثبات حرفش جرم بزرگی که همان موقع از گوشم بیرون آورده بود را نشانم داد.
استاد شو پس از بیرون آوردن تمام جرمها وسیلهای که یک طرف آن پر داشت را برداشت و آن را داخل مجرای گوشم کرد و چند بار آن را به آرامی چرخاند. برای بخش آخر نیز با ژست مخصوصی آن وسیله دیاپازونمانند را بیرون آورد، سپس دندانه قابل ارتعاش آن را لمس کرد و به طرز عجیبی آن را درحالی که وز وز میکرد به ترتیب کنار عصبهای گوشهایم گرفت و سپس فوراً سراغ مشتری بعدی رفت. اگرچه شنواییام مانند ابرانسانها نشده بود اما این تجربه به طرز عجیبی رضایتبخش بود- مثل خاراندن جایی دور از دسترس.
این تجربه به طرز عجیبی رضایتبخش بود- مثل خاراندن جایی دور از دسترس.
در حقیقت بهترین صفت برای توصیف پیامدهای پاک کردن گوش، شوفو یا ترکیبی از رضایتبخشی، تعادل، نشاط و آرامش است. همین امر ثابت میکند که چرا پاک کردن گوش جزئی از سنت خیابانی چنگدوست، شهری که بهخاطر سبک زندگی خونسردانه و بیخیالوارانهاش در چین بدنام است.
میتوانیم آن را به باز کردن کمربند در ملاء عام تشبیه کنیم
چنگدو را سالها بهعنوان شهری با استرس کم و سبک زندگی «سرت به کار خودت باشد» میشناسند. مواد غذایی در این شهرِ خوش آب و هوا به وفور یافت میشود و در کل مکان ایدهآلی برای شکوفایی فرهنگ و ادبیات است. یانگ یونگ و سیما یانگرو، دو شاعر برجسته سلسله هان(206 ق.م- 220 ب.م) هستند که هر دوی آنها در چنگدو متولد شدند. دوفو، شاعر مشهور کلاسیک چینی(770-712) که اغلب از او با عنوان «شاعر حکیم» چین یاد میشود نیز چگنگدو را برای نوشتن اثر برجسته خود در دهه چهل سالگیاش انتخاب کرد. پورتر گفت: «چنگدو همیشه شهری تجاری بوده است. ایدههایی که وارد این شهر میشد آن را به مکانی پر از خلاقیت و البته آرامشبخش تبدیل کرده است. آنها مجبور نبودند برای بهدست آوردن چیزی سعی کنند، تمام آنچه که لازم بود به سمت آنها میآمد».
به گفته آنیتا لای، کسی که در چنگدو متولد و بزرگ شده است، امروزه جوانان علاقهای به سپردن گوش خود به دست گوشپاککنها نشان نمیدهند. او میگوید شکاف نسلی جدیای در میان مشتریان گوشپاککنها ایجاد شده که نیمی از آنان را گردشگران بومی و غیر بومی و نیمی از آنان را افراد مسن محلی تشکیل میدهند. لای گفت: «بسیاری از جوانان فکر میکنند این کار کمی ترسناک است و در مورد بهداشتی بودن آن نیز تردید دارند». اگرچه این کار نقش مهمی را در فرهنگ چنگدو ایفا میکند اما او اقرار کرد که تابهحال آن را امتحان نکرده است.
اما اگر جوانان به آن علاقهای نداشته باشند آیا این سنت همچنان برای نسلهای بعدی باقی خواهند ماند؟ سرویس خبری چین گزارشی از گوشپاکنی به نام چِن کیائو تهیه کرد که نگران آینده شغلیاش است. او گفت که لازم است این شغل به رسمیت شناخته و از آن رسماً حمایت شود. «ما میخواهیم این سنت را برای نسلهای بعدی به ارث بگذاریم و از آن بهعنوان بخشی از فرهنگ چنگدو- که میراث فرهنگی نامشهود این شهر است حفاظت کنیم».
اما تا آن روز چن و همکارانش به انجام کاری که در آن تبحر دارند ادامه خواهند داد: ایجاد حس لذتبخش آرامش در مشتریان.
«سنتهایی که ما را گرفتار میکنند»، مستندی سریالی از بیبیسی تراول است که با شناسایی فرهنگهای متمایز در سراسر دنیا از آنها تجلیل میکند.