ولی در ژاپن، فرهنگ ماسکوت چیزی بیش از نماد یک رویداد جهانی در زمانی خاص است. در سراسر این کشور برای همه چیز از تیمهای ورزشی محلی گرفته تا شرکتهای لوازم خانگی و پارکهای محلی، ماسکوتهایی وجود دارد.
در دهه 1980، مفهوم ملوسی در ژاپن متداول شد و یکی از دلایل آن به گفته دکتر دیل که در این زمینه فعالیت میکند و ویراستار کتاب «زیباییشناختی و تأثیرات ملوسی» نیز میباشد، جنبش اعتراضی دانشآموزیای بود که بهطور کلی با شکست مواجه شد.
«دانشآموزان از سیاستها روی برگرداندند، روندی که تا به امروز ادامه دارد… آنها روی افکار خود متمرکز شدند و همان موقع بود که جنبش کاوایی، مخصوصاٌ در میان دختران جوان آغاز شد».
کریس کارلیِر، تصویرگر مستقلِ بریتانیایی، بیش از 10 سال است که در توکیو زندگی میکند. او اکانت توییتر موندو ماسکوتز را صرفاً به دلیل علاقهای که به فرهنگ ماسکوتها داشت و عکاسی از آنها برایش لذتبخش بود، راهاندازی کرد.
کارلیر به سیاِناِن تراول میگوید: «چند سال پیش با ماسکوتهایی مواجه شدم که با لباسهای مختلف به این طرف و آن طرف میرفتند. شروع به عکاسی از آنها کردم. این کار مانند تماشای پرندگان یا جمعآوری تمبر است».
او نیز مخالف داشتن برداشتی ظاهری از ماسکوتها و تنها بامزه و بیگناه انگاشتنشان است. «چیزهای بد هم ماسکوت دارند. نیزوگاههای اتمی، شرکتهای بزرگ با فعالیتهای نادرست و همچنین مکاتب فکری».
این رویدادِ سالانه مانند کارناوال و مسابقه زیباییای است که طرفداران مخصوص به خود را دارد. طی چندین روز، طرفداران به این کارناوال میآیند و با ماسکوتهای محبوبشان عکس میگیرند و همچنین با ماسکوتهای جدید نیز آشنا میشوند و در نهایت ماسکوت برنده جایزه میگیرد.
گردشگران از سراسر دنیا برای تماشای ماسکوتها، مانگاها(تصویر سازی و کمیک استریپ ژاپنی) یا مید کافهها به ژاپن میروند. به گفته دیل، معنی اصلی و روح «کاوایی» چیزیست که گردشگران میخواهند بیشتر در مورد آن بدانند. «در تمام نقاط ژاپن، ملوسی و بامزگی شما را احاطه نخواهد کرد- اما در جاهایی که انتظارش را ندارید با آن روبرو میشوید».