نقالی خوانی چیست؟
نقالی یک نوع قصه گویی اجرایی ایرانی است. و می توان از آن به عنوان رویدادی در قالب داستان یاد نمود، که نقال آن را برای جذب دیگران و تاثیر نهادن بر آنها از طریق هنر روایت گری یا نقالی بیان می دارد. شکل ساختاری نقالی، هنر اجرایی نقال است که به جهت لذت هنری و رابطه ی خلاقانه ما بین نقال و تماشاگر است. روایت های عنوان شده از سوی نقال دارای محتوای آموزشی بوده و گو اینکه موضوع اصلی نقالی نیز نمی باشد. در واقع جنبه های آموزشی نقالی، بازتاب منطقی اندیشه های فلسفی و اخلاقی زمانه در اثر می باشد، و بیشتر از آن مد نظر نیست.
از ویژگی های بارز دیگر نقالی می توان به بکارگیری چوب دستی ( مطراق، من تشاء، تعلیمی ) در حرکت های نمایشی، چرخش بدن در جهت انتقال مفاهیم و استفاده از لباس، اشیاء اصیل و هماهنگ و پرده اشاره نمود.
نقال ها دارای استعدادی بی نظیر هستند و توانایی قابل توجه ای در بداهه نوازی دارند. آنها مهارت خود را برای تسخیر مخاطب به کار می برند و معمولا لباسهایی ساده می پوشند و در برخی موارد نیز از کت های زره پوش و کلاه های باستانی استفاده می نمایند. از نقال ها می توان به عنوان مهم ترین نگاهبانانِ داستانها و حماسه های قومی و نیز موسیقی بومی یاد نمود.
اساطیر گذشته، نقش قالب توجهی در شکل گیری نقالی ها داشته اند. افسانه های دیرینه ی قوم ها و نیز اسطوره ها می تواند خبر از پیوند خیال با واقعیت داشته باشد. بطوریکه توانسته در اذهان بشر بنشیند و اینگونه تداوم یابد. حماسه ها نیز موضوع نقل بسیاری از نقالان بوده اند و از این جهت فرزند جدایی ناپذیر اساطیر به شمار می آیند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که نقالی ها بیان کننده همین حماسه ها و اسطوره ها می باشند.
نقالی با اشکالی نظیر نقالی حماسی، شاهنامه خوانی و فضای قهوه خانه ای اجرا می شده است. مضامین و روایت های بیشمارِ نقالی در طی زمان، توسط نقالان دوره گرد به هر سو انتقال یافته است و از این جهت تقسیم بندی آن بسیار پیچیده و دشوار جلوه می نماید. اما به طور کل می توان نقالی را از منظر فضا، تعداد اجرا کنندگان، لوازم یا شکل اجرا و نیز مضمون و محتوا به دسته های مختلف تقسیم نمود.
نقالی خوانی شاهنامه ( نقالی شاهنامه)
از ابیات فردوسی می توان دریافت که او از وجود نقالان هم عصرش که داستان های کهن ایران را می دانستند، آگاه بوده و در نظم شاهنامه از روایات آنها بهره گرفته است. احتمالا شاهنامه خوانی از همان زمان فردوسی و خلق شاهنامه مرسوم شده است ( اواخر قرن چهارم هجری ). شاهنامه خوانان می بایست صدایی رسا و خوش آهنگ می داشتند، اما نقالان باید سخن آور و چالاک باشند. و برخی تفاوت آن دو را در این نکته می دانند.
بعضی از صاحب نظران معتقدند که شاهنامه خوانان با نقالان یکسان نیستند و عنوان می کنند شاهنامه خوانان در مجالس داستان سرایی تحرک چندانی ندارند و تنها قادرند شاهنامه را گشوده و داستانهای آن را باز گو نمایند و گاهی اشعار آن را با صدایی بلند بخوانند. در صورتی که می گویند نقال با حرکات خود، آنچه را نقل می کند، نمایش نیز می دهد. خودش را همانند پهلوان های داستانش تصور می کند و مانند آنها تیر را پرتاب می نماید، شمشیر می زند و سوار کاری می کند و گاهی نیز کشتی می گیرد. از این جهت می بایست بدنی ورزیده داشته باشد.
در شاهنامه خوانی نقال تلاش می کند تا با طرز بیان خاص، کلام ها و حرکات قهرمانان داستان را بازی نماید و از این طریق تاثیر آن را مضاعف نماید. کاربرد عبارات و واژه های خاص در نقالی شاهنامه احساس هم نفس شدن با قهرمان داستان را در شنونده تداعی می نماید. نقالیِ داستان های حماسی و پهلوانی شاهنامه پیش از رواج رادیو و تلویزیون دارای محبوبیت فراوانی بود. امروزه نیز تلاش می شود این سنت اصیل در کنار سایر دستاوردهای جدید، همچنان محبوبیت خود را حفظ نموده و پا بر جا باقی بماند. تسلط بر داستان های پهلوانی شاهنامه، از ویژگی های نقال به شمار می آمد و وی همواره می کوشید تا وقایع را واقع گرایانه توصیف نماید. شاهنامه خوانی بسیار مورد توجه بوده و کاری آسان به شمار نمی رفت، چرا که هر شخصی قادر به اجرای آن نبود. نقال شاهنامه خان، داستان اشعار را به صورت نثر حکایت می نمود و برخی را نیز به صورت شعر می خواند و مجددا به حکایت منثور باز می گشت. اینگونه نقالی در شب های طولانی زمستان بسیار مورد توجه بودند و داستان های نسبتا طولانی در چند شب متوالی به اجرا در می آمدند.
پرده خوانی: اجتماع در قهوه خانه ها و تکایا منجر به شکل گیری نقاشی قهوه خانه ای شد. این نوع نقاشی که در بیشتر موارد وقایع مذهبی و حماسی – اساطیری را در بر داشت، به صورت پرده های بزرگ و عریض شکل گرفتند. در نقاشی های پرده ها شخصیت های بارز داستان بنا بر حسب اهمیت، بزرگ تر و کوچک تر می شدند. این نوع ویژگی سبکی، منجر به جلب توجه مخاطب و تمرکز آن بر داستان می شد.
در واقع پرده خوانی که برخی صاحب نظران آن را یکی از اشکال اولیه هنر چند رسانه ای معرفی نموده اند، نوعی مهم از هنری است که ادبیات شفاهی ایرانی را در بر دارد. پرده خوانی توانسته است در زنده نگه داشتن و احیای ادبیات شفاهی نقش ارزشمندی را ایفا نماید. این هنر به نوعی با تاریخ ادبیات ایران زمین ارتباط داشته است. با اوج فرهنگ، هنر و تمدن در عصر صفویه شاهد پیشرفت هنر پرده خوانی در زمینه های مذهبی همچون ارج نهادن به ولایت علی (ع)، واقعه ی عاشورا و فضایل و رشادت های ائمه اطهار بودیم. نقالی و پرده خانی در دوران صفویه رشد و شکوفایی بسیار چشمگیری داشته است. باید اذعان داشت که به درستی نمی توان عنوان نمود چه کسی برای نخستین بار در برابر این تصاویر نقاشی شده با مضمونی خاص به نقالی پرداخته است. اما می توان قدمت آن را به دوران شاه اسماعیل صفوی نسبت داد.
پرده خان نمایشگری منفرد و تنها بوده که لوله طومار را در برابر دیدگان تماشاگران که اجتماع نموده بودند، کم کم باز می کرده و حوادث منقوش را با صدایی گیرا و آهنگ دار و نیز با آب و تاب و همچنین لحنی سوگ آور نقل می نموده است. تفاوت پرده خانی با نقالی را می توان فقط در وجود پرده ی نقاشی دانست که گاهی فقط جنبه تزئینی داشت.
دسته بندی بر اساس مضمون و محتوا ( نقالی آئینی): نقالی آئینی به ریشه ها و گذشته ها و نیز معناهای کلی و همیشگی ارتباط دارد. این نوع نقالی به بخش هایی نظیر نقالی حماسی، نقالی دینی، نقالی غیر آئینی تقسیم می شود. نقالی حماسی شاهنامه ها و انواع داستان های حاشیه ای آن و نیز حماسه های دیگر را در بر دارد. محتوای این اجرا چه از روی طومار و چه از روی شاهنامه خوانده می شود. نقالی دینی نیز به موضوعات دینی و مذهبی می پردازد. متون حماسی – دینی، خواندن کتاب و انواع داستان های حماسی از نوع نقالی دینی هستند. نقالی غیر آئینی نقل قصه های روز مره، سبک تر و تفریحی را شامل می شود. این نوع نقالی گاهی دارای بار جنسی نیز می باشد. نقالی غیر آئینی خصوصی تر و کمتر در معرض عام می باشد.