هزاران بلندگو با صدای بلند ترکیب های متنوعی از موسیقی پاپ و مذهبی را پخش می کنند. هنوز ساعت 4 صبح است، اما تا فاصله ی 15 مایلی، تمام خیابان ها پر از زنانی است که آجر جمع می کنند، برنج می شورند و نارگیل پوست می کنند.
یک بار در سال، میلیون ها زن از تمام نقاط هند به ” تیرووانانتاپورام ” سفر می کنند تا در یک مراسم عظیمی، که از آن به عنوان بزرگترین گردهمایی زنان در جهان هم یاد می شود، شرکت کنند. رویداد و برنامه ی اصلی این مراسم، هدیه کردن پونگالا می باشد. پونگالا نوعی پودینگ است که از برنج، کره ی آب شده ی مخصوص هندی یا همان ” گی Ghee ” ،نارگیل و شکر زرد تشکیل شده است و در ظروف سفالی کوچکی به جوش آورده می شود.
زنان هر سال یک ظرف جدید تهیه می کنند. آن ها این ظرف را به دقت از میان چند صد قابلمه ی سفالی که در شهر وجود دارد انتخاب می کنند. مواد لازم تهیه ی این فرنی ساده و کم هزینه هستند. این باعث می شود که زنان از هر طبقه ی رفاهی، بتوانند در این جشن شرکت کنند.
این مراسم آشپزی دسته جمعی در روز نهم ” آتوکال پونگالا ” انجام می شود که یک فستیوالی است که به طور سالانه برای بزرگداشت الهه ی هندو ” بادراکالی ، Bhadrakali ” برگزار می شود. ” بادراکالی ” تجسم خشمگین ” دوی ،Devi ” است ، کسی که با شیطان مقابله و او را نابود می کند و کامیابی و سرافرازی را برای تمام بندگانش فراهم می کند. او در این وجهه ی خود، به رنگ آبی و یا سیاه است، شمشیر و یا داسی در دست دارد و یک گردنبند ساخته شده از جمجمه ی انسان و یک کمربند ساخته شده از سر های بریده به تن دارد. هندو ها بر این باورند که این خدای خشمگین، نمادی از غضب و ژیان و هم چنین محافظی نیک خواه است. او را به صورت همگانی و به عنوان مادر تمامی خدایان پرستش می کنند. در حقیقت، الهه ی این معبد را بیشتر با نام صمیمانه تر ” آتوکال آما ،Attukal Amma ” و یا مادر خطاب می کنند.
تا پایان ” پونگالا “، ” تیرووانانتاپورام ” تبدیل به یک آشپزخانه ی مقدس می شود. میلیون ها زن اجاق های دست ساز خود را در کنار یکدیگر می چینند و دایره ی متمرکزی را به دور معبد ” آکوتال باگاواتی ،Attukal Bhagavathy ” تشکیل می دهند. این مریدان تمام فضا های عمومی را اشغال می کنند و اجاق و آشپزخانه های کوچک خود را در خیابان ها، پیاده رو ها، حیاط ها، ایستگاه های اتوبوس و سکوهای راه آهن بنا می کنند. بعد این زنان همه صبر می کنند. بعضی مشتاقانه دعا زمزمه می کنند. بعضی دیگر در سکوت سر های خود را پایین می آورند و در تمرکز به فکر فرو می روند. همه ی آن ها با دقت به آهنگ ” توتام پاتو Thottam Pattu ” که با صدایی رسا از بلندگو ها پخش می شود گوش می کنند، که ضرب طبل های آن هر لحظه سریع تر و بلند تر می شود. بر اساس افسانه ی پشت این آهنگ، پادشاه ” مادورای ” ، نا عادلانه همسر این الهه را به قتل می رساند و برای انتقام، او سر شاه را از تنش جدا می کند و شهر ” مادورای ” را به آتش می کشد. لحظه ای که به این بخش داستان می رسیم، خواننده ی اصلی ” توتام پاتو “، اجاق مرکزی جلوی معبد را روشن می کند و مراسم اصلی شروع می شود.
در عرض چند ثانیه، این خبر به وسیله ی بلندگو ها، پیامک ها و تلویزیون، در سراسر شهر منتشر می شود.
راجو اضافه می کند : ” این بخش از فستیوال، به طور همزمان و در یک لحظه در تمام شهر اتفاق می افتد. ” چهار میلیون زن کبریت های خود را آتش می زنند، اجاق های خود را روشن می کنند و شروع به پخت و تهیه ی ” پونگالا ” برای ” آتوکال آما ” می کنند.
هوا پر از دود و حرارتی می شود، که از میلیون ها شعله ی کوچکی برخاسته است که برگ های خشک درخت نارگیل را می سوزانند. در حالی که اشک و عرق از سر و صورت آن ها سرازیر شده است، جمعی از زنان منتظر به جوش آمدن آب هستند و به آهستگی و با احتیاط حرکت می کنند تا برای خود و یا دیگران حادثه و مشکلی به وجود نیاورند.
وقتی که زمان آن فرا برسد، مشتی برنج بر روی تمام قابلمه های سفالی ریخته می شود و بعد از آن سه مشت دیگر با سرعت بیشتر. حتی یک دانه ی برنج هم نباید با زمین برخورد کند. زمان می گذرد، تنش ها و اضطراب ها بیشتر می شود و در داخل هر قابلمه ای کف سفید غلیظی شروع به بالا آمدن می کند. زنان فرنی های خود را هم می زنند و شعله ی آن را بیشتر می کنند تا در نهایت این کف ها فوران کنند. این خود علامتی است که الهه این تحفه ی آنان را پذیرفته است .
راجو می گوید : ” این تجربه ای باور نکردنی و بسیار لذت بخش است. همه ی افراد در حال گریه کردن و دعا خواندن هستند. صد ها و هزاران زن همراه با شما یک صدا فریاد می زنند ” آما “.
تهیه ی بیش از یک قابلمه ” پونگالا ” غیر معمول نیست، مخصوصاً بعد از حوادث و وقایع بزرگ و برجسته ی زندگی. به طور مثال؛ سالی که فرزندان راجو به دنیا آمدند، مادرش 108 ظرف را به ” آما ” اهدا کرد.
راجو می گوید: ” این کار خیلی زمان می برد. هوا گرم و شرجی است و محیط کار کثیف است، خیابان ها پر از بخار شده اند و با وجود آن همه آتش و دود و حرارت حتی آماده سازی یک ظرف هم کار مشکلی است. “
ساعت ها بعد و زمانی که آتش ها خاکستر شده و عزاداری ها به پایان رسیده است، گروهی از روحانیون با چند بطری آب تطهیر شده، از معبد خارج می شوند. این راهپیمایی منظم دسته جمعی به آهستگی در سراسر شهر ادامه می یابد و در این حین، آن ها مقداری از آب های مطهر را به داخل هر قابلمه می ریزند. تک به تک، هر یک از این زنان وسایل خود را جمع می کند و به سمت خانه می رود و چند قاشق از ” پونگالا ” آماده شده ی خود را با دوستان و خانواده و حتی غریبه ها، در راه قسمت می کند.
برای مریدان ” آما “، مراسم ” آتوکال پونگالا “، مناسبت خوش یمنی است. وقفه ای لذت بخش در میان زندگی روزمره و وظایف و مسئولیت های آن ها و موقعیتی منحصر به فرد برای جشن گرفتن با دیگر بانوان. از این عید مذهبی به عنوان فرصتی برای رها کردن سنت ها و انتظارات و مسئولیت ها هم یاد می شود.
راجو می گوید : ” کرالا دارای جامعه ای محافظ کار و سنتی است، اما در این روز خاص، با زنان همانند فرشتگان رفتار می شود. در این روز می توانید نیمه شب از خانه بیرون بروید. در خیابان به گشت و گذار بپردازید. تقریباً هرکاری را که بخواهید می توانید انجام دهید. چنین چیز هایی در زندگی ما کمیاب است. “
در این روز به خصوص، تمام توجه و منابع و فضاهای شهر در اختیار زنان قرار می گیرد. همه به زنان کمک می کنند و باور دارند که با انجام این کار، به الهه هم خدمت می کنند. هزاران پلیس و آتش نشان امنیت آنان را حفظ می کنند، کرایه های اتوبوس و قطار موقتاً صفر می شود و تاکسی موتور ها همه داوطلب می شوند که زائران را به مقصد هایشان برسانند. مسجد ها و کلیساها هم در این کار شرکت می کنند و برای هزاران زائر غذا، آب و مسکن مجانی تهیه می کنند.
طبق گفته ی ” دایان جنت،Dianne Jenett “،پروفسور و محقق روحیه ی معنوی و روحانی زنان، که 20 سال است که در ” آتوکال پونگالا ” شرکت کرده و درباره ی آن پژوهش می کند، ” پونگالا ” یک هدیه ی باستانی است و ریشه های آن به سنت ها و رسم و رسوم های مقدس قبیله ی ” دالیت، Dalit ” و یا ” لمس ناپذیران ” باز می گردد.
در گذشته فقط توسط زنان دالیتی و به عنوان بخشی از مراسم های اجتماعی آنان، که در اطراف زمین های کشاورزی و دشت های مقدس برگذار می شده، به عنوان یک پیشکش هدیه می شده است. زنان طبقات ثروتمند تر بعضی مواقع منابع آن را فراهم می کردند، اما هیچوقت خودشان ” پونگالا ” نمی بخشیده اند. در طی قرن گذشته، این جشن خیریه گسترش پیدا کرد و بعد به یک مراسم عظیم الجثه تبدیل شد که زنانی را از هر طبقه ی اجتماعی و اقتصادی به خود جذب می کرد.
مردم باور دارند که در این روز، ” آما ” از معبد خود بیرون می آید، خود را به شکل یکی از میلیون ها زنی که می خندند، دعا می خوانند، گریه می کنند و در خیابان ها آشپزی می کنند آشکار می کند و به تهیه ی پونگالای خود مشغول می شود. در دوران فستیوال ” آتوکال پونگالا “، هر یک از زنان می تواند یک الهه باشد.