خریدی در مجاورت امام زاده صالح(ع)
از وقتی پای آسفالت به خیابان ها و گذرهای شهرها رسید، مدرنیته به سرعت برق وباد شروع به بلعیدن همه چیز کرد و ظاهر زندگی ها را آن چنان دگرگون ساخت که دیگر هیچ چیز حتی با پنجاه سال قبل قابل مقایسه نبود. تهران در طول این سال ها اما به واسطه پایتخت بودنش در مدرن شدن گوی سبقت را از همه شهرهای ایران ربوده بود و به یکباره به اندازه ای قد کشید که اصلا هیچ کس یادش نمی آید تهران کی اینقدر بزرگ شد. اگر از ریش سفیدها بپرسید برایتان خواهند گفت که تهران، شهر پرغوغای این روزها، تا همین شصت هفتاد سال پیش اصلا تا به این حد بزرگ و پیچیده نبود. اطراف تهران مشجر بود و پر از مناطق ییلاقی و روستاهای کوچکی که شغل بیشتر مردمانش کشاورزی، باغداری و دامداری بود. باغ های میوه و رودخانه های پرآب اطراف تهران با نمایی از البرز برف گرفته و آب وهوایی مطبوع همان روستاهای کوچک را به تفرجگاه پایتخت نشینان و شهرهای کوچک اطراف تبدیل کرده بود. وقتی پای آسفالت به خیابان ها باز شد و سهولت دسترسی زیر زبان آدم ها مزه کرد، خیابان ها آنقدر قد کشیدند تا شهر را به روستاهای اطراف رساندند و روستاها را یک به یک درنوردیدند و سایه شهرنشینی را تا فرسنگ ها گسترش دادند. حالا اغلب آن روستاها و مناطق ییلاقی جزوی از شهر تهران است و البته اغلب شمال شهر تهران.
این بار که به پایتخت آمده ایم می خواهیم در میان انبوه مدرنیته سری به مکانی بزنیم که با هجمه قدرتمند تجدد و مدرنیته هنوز هم توانسته ماهیت سنتی خودش را حفظ کند و صد البته سرپا و پرطرفدار بماند. بنابراین مشهورترین و بلندترین خیابان پایتخت را به سمت شمال شهر در پیش می گیریم. خیابان ولیعصر یا همان پهلوی سابق یکی از مهم ترین خیابان های پایتخت است. جایی که خیابان ولیعصر تمام می شود، شما خودتان را در میدان تجریش خواهید یافت. میدان تجریش که جزو منطقه شمیرانات است، روزگاری یکی از همان روستاهای کوچک و سرسبز و مناطق ییلاقی اطراف تهران بوده است. بیایید گشتی در اطراف میدان بزنیم.
رستوران ها، کافه ها، مغازه های کوچک و بزرگ، مراکز خرید و ساختمان های بلند در کنار یک بازار شلوغ و پرهیاهو نخستین نمایی است که از میدان تجریش می بینیم. شاید باورتان نشود روزگاری یک رودخانه این جا جریان داشته که مردم لباسهایشان را آنجا می شستند و یا قناتی کمی پایین تر از میدان امروزی قرارداشته که محل تامین آب مورد نیاز مردم بوده است. یک پل که حالا ردپای نامش در خیابان پل رومی به چشم می خورد، آغاز گسترش روستای کوچک تجریش بوده است.
تجریش که در آن زمان طجرشت نامیده می شده روستایی کوچک در منطقه شمیرانات بوده که بر بالای یک تپه قرار داشته است. روستایی آباد با باغ های میوه که محصولاتش میان اهالی تهران و شهرهای اطراف شهره بوده است. روستایی با قدمتی هزار و اندی ساله که روزگاری پای پادشاه سلجوقی به آن می رسد و زندگی اش در همان روستا به پایان می رسد. روستا اما در نزدیکی امام زاده ای از نوادگان امام هفتم قرار داشته و همین امام زاده سبب می شود تا میدانی نزدیک امام زاده شکل بگیرد که محل تجمع مردم باشد. مردم با دامهایشان از اطراف به سمت امام زاده می آمدند و دام هایشان را در طویله هایی اطراف امام زاده نگاه میداشتند. برخی که باغ داشتند میوه هایشان را در گاری هایی دور تا دور میدان برای فروش می گذاشتند. زن ها لباس هایشان را توی رودخانه می شستند و خیلی ها هم به تجریش می آمدند تا هم زیارتی بکنند و هم در میان باغ های مصفا کمی استراحت کنند.
کم کم گاری های میوه کنار امامزاده ثابت و تبدیل به مغازه های کوچک می شوند تا در فصل تابستان میوه هایشان را همان دم امام زاده به فروش برسانند. سر و کله قهوه خا نه ها، مس گری ها و آهنگری ها هم همانجا پیدا می شود و کار تجریش هی رونق می گیرد. زمان قاجار هم تجریش به واسطه ییلاقی بودنش بسیار مورد توجه بوده تا اینکه با آمدن پهلوی ها و ساختن پل و البته کشیده شدن خیابانی که به دربند می رفت رونق تجریش را بیشترشد. سر و کله ماشین دودی ها که پیدا شد تجریش حسابی شلوغ شده بود و دکان ها و حجره ها کنار هم یک بازار کوچک را تشکیل داده بودند. بازار فصل تابستان برپا بود اما بقیه فصول به دلیل بارش و هوای سرد تعطیل بود. تا اینکه بازاری ها تصمیم گرفتند سقفی بر روی بازار روبازشان تعبیه کنند و محصولاتشان را در امان و در حجره هایشان را باز نگه دارند.
سقفی چوبی و برخی جاها هم از جنس حلبی که در همان اوایل دوران پهلوی شکل گرفته بود، تجریش را دارای بازاری دائمی می کرد. همان طویله های اطراف امام زاده که در کوچه پس کوچه ها بودند هم کم کم تبدیل به دکان شدند و هی بازار گسترش یافت. باورتان نمی شود تجریش تا قبل ازسال 1345 اصلا جزو شهر تهران نبوده و هنوز حالت ییلاقی داشت. در سال 52 بالاخره بازاری ها سقفی یکدست آهنی بر روی بازار کشیدند و بازار تجریش را رونقی دوباره دادند. شکل و شمایل بازار سرپوشیده تجریش شاید چیزی در حدود هفتاد سال قدمت داشته باشد اما قدمت تشکیل هسته اولیه بازار قطعا بیشتراز یکصد سال است. سال ها گذشت و سینماها هم پایشان به تجریش باز شد و درکنار بستنی که آن روزها حسابی مزه می کرد نام تجریش را به عنوان پاتوقی برای تفرج بر سر زبان ها انداخت.
حالا که سال ها از آن روزها گذشته از تجریش آن روزها فقط وفقط یک بازار در کنار امام زاده صالح ، دو تکیه عزاداری و چند مسجد قدیمی برجای مانده که خوشبختانه هنوز هم حال و هوای آن روزها را اندکی زنده می کند. بر روی نقشه، بازار تجریش با آن شکل و شمایل نوستالژی و زیبایش حالا درست در میدان تجریش قرار گرفته و بهانه ما برای گشت وگذاری دلچسب در پایتخت است. تجریش امروز بیشتر با نام بازار و امام زاده صالح شناخته می شود. اینکه این بازار در شمال شهر و در میان انبوه مراکز خرید مدرن جان سالم به در برده، جای خوشحالی دارد. از همان میدان تجریش ورودی بازار با آن نمایی که بیشتر شبیه بناهای قاجاری است چشمتان را می گیرد. هر وقت که گذرتان به تجریش بیافتد بازار شلوغ و پرغوغا است.
نمای بیرونی بازار آجری است و باید بگویم این نما کاملا نو و کار شهرداری تهران است که بازار را به شکل زیبایی بازسازی و مرمت کرده است. بازاری آجری که با طاق هایی در جلوی درب مغازه ها خودنمایی می کند. کاشی کاری زیبای سردر بازار، فرهنگ ایرانی را یکهو وسط این هجم از مدرنیته در نگاهتان می ریزد. کاشیهایی به رنگ آبی که نشان میدهند اینجا بازار تجریش است. قدم در بازار که می گذارید دیگر خبری از سقف آجری و نورگیرهای آن چنانی و راسته ها ، کاروانسراها و تیمچه های بازار ایرانی نیست اما بازار تجریش زیبایی های خود را دارد. یک راسته اصلی در بازار قرار دارد و بقیه شاخ و برگ ها هم در کوچه هایی که به بازار متصلند.
بازار طول زیادی ندارد، شاید چیزی در حدود 700 متر ولی تا دلتان بخواهد مغازه دارد. هر حجره بر سر در خودش یک کاشی کاری بسیار زیبا دارد که نام مغازه را به نمایش می گذارد. بیرون حجره ها هم با همان نمای آجری کار شده و مقرنس ها و کاشی کاری ها، تمام راسته را آراسته اند. راسته کمی باریک و طولانی است و در آن از شیر مرغ تا جان آدمیزاد به چشم می خورد. بازار تجریش به همین تنوعش شهره است و چیزهایی را می توانید در آن بیابید که شاید در بازار بزرگ تهران هم نیابید. از هر تیپ و قیافه ای که بخواهید در بازار پیدا می شود و گاهی چشمتان به توریست هایی می افتد که با ذوق وشوق در بازار مشغول خرید هستند.
بازار اما الحق والانصاف خوش آب و رنگ است. از همان ابتدا ادویه های هزار رنگ و عطاری ها حسابی مستتان می کنند. حجره ها درست مثل مغازه های قدمی اجناسشان را جلوی چشمانتان چیده اند و حسابی دلتان را می برند. آجیل اعلا، میوه خشک و انواع خشکبار هم با کیفیتی مناسب در بازار پیدا می شود.
بوی زعفران هم که هر نگاهی را جذب این طلای سرخ فام می کند. زرشک هم اینجا از قافله عقب نمانده و هی خودش را به رخ می کشد.
اما بازار تجریش است و ترشی های معطر و هزار رنگش. دنیایی از طعم ها این جا با چشم و دلتان بازی می کنند.
طلافروشی و پارچه فروشی ها خصوصا ترمه های زیبا و خوش ترکیب هم به وفور به چشم می خورد. بازار را دست کم نگیرید چرا که کتاب فروشی، اسباب بازی فروشی، لوازم الکترنیک، کیف و کفش و لباس هم این جا پیدا می شود.
ظروف مسی و روحی هم اینجا به وفور پیدا می شود و انگار حضور توریست ها بی تاثیر نبوده چرا که گز اصفهان و سوهان قم و انواع و اقسام صنایع دستی هم اینجا به چشم می خورد.
قرار گرفتن بازار در جوار امام زاده سبب شده تا هرکس که برای خرید راهی امام زاده می شده حتما به فکر خرید سوغات هم باشد.
عطرهای خوشبو و تسبیح های زیبا هم در بازار پیدا می شوند. بازار جان می دهد برای خرید. راسته را که تا انتها ادامه بدهید تازه اول ماجراست. بازار میوه و تره بار در میدانی در انتهای بازار قرار گرفته و البته آن هم مسقف است.
دنیای هزار رنگ و خوش ترکیب از انواع و اقسام میوه ها که برخی شان را شاید تا بحال ندیده باشد و البته گاهی با قیمت های نجومی. این جا آنقدر خوش آب ورنگ است که امکان ندارد دست خالی از آن عبور کنید. انواع سبزیجات و صیفی جات هم اینجا به چشم می خورد و انبوه خریدارانی که کنار بساط فروشنده ها صف کشیده اند.
حالا که به بخش تره بار رسیده اید باید بگویم اینجا یکی از قدیمی ترین قسمت های بازار است که اتفاق قدمتش بیشتر از بازار است. تکیه بزرگ بازار تجریش که حتما تصاویر عزاداری های قدیمی و تعزیه خوانی های محرمش را دیده اید.
مردم تجریش مراسمشان را در همان میدان و در یک چادر برگزار می کردند اما با زیاد شدن جمعیت دیگر چادر جوابگو نبوده و این تکیه را ساخته بودند. میوه فروشها که بساطتشان را جمع کنند میدانی را با یک سکو می بینید که چند ستون دارد و دور تا دورش را یک ساختمان دو طبقه و یک سقف شیروانی بلند احاطه کرده است. طبقه اول را مغازه های کوچک و بزرگ تشکیل داده اند اما طبقه دوم که بیشتر جنبه انباری دارد در ماه محرم برای حضور بانوان خالی می شود تا بتوانند از طبقه بالا به تماشای تعزیه بنشینند.
طبقه بالا را دورتادور پنجره کار کرده اند که بسیار زیباست. مردها هم همانجا کف میدان می نشینند و عزاداری می کنند.
اگر خوب نگاه کنید کاشی نوشته ای را خواهید دید که عبارت تکیه بزرگ تجریش بر روی آن حک شده است. یک مسیر کوتاه شما را از با گذر از تکیه به امام زاده صالح می رساند و یک زیارت خوب حال وهوایتان را به کل عوض می کند.
بازار اما چند مسجد قدیمی هم دارد که چشمتان را خیره خواهد کرد، مثلا مسجد اعظم تجریش یا مسجد صاحب الزمان.
سبک که شدید برگردید توی بازار و حتما به سراغ یکی از همان کبابی ها و جگرکی های داخل بازار بروید و کباب با ریحان و دوغ را اینجا امتحان کنید. البته تجریش به آش هایش هم شهره است یا حتی حلیم هایش. چه در بازار و چه در اطراف بازار انواع غذاخوری ها و رستوران ها قرار دارد که می توانید یک وعده غذای خوب در آن ها صرف کنید.
اهل مخلفات هم اگر باشید حتما یک پرس لبو یا باقالی با گلپر فراوان هم خودتان را میهمان تجریش کنید.
اگر به فکر خرید از مراکز لوکس هستید اصلا نگران نباشید مراکز خرید مدرنی همچون ارگ سنتر، میری، قائم، البرز و تندیس هم در همان اطراف بازار قرار دارند که می توانید سری به آن ها بزنید. اینجا شلوغ و پر تردد است پس سعی کنید با مترو یا بی آرتی خودتان را به تجریش برسانید .پارک کردن خودرو اینجا کار آسانی نیست.
با وسیله شخصی : فضای پارک در اطراف بازار بسیار کم پیدا می شود به این دلیل پیشنهاد می کنیم از اتوبوس یا مترو استفاده کنید. در غیر این صورت اگر می خواهید با ماشین به تجریش بروید از خیابان ولیعصر، زعفرانیه، نیاوران و شریعتی میتوانید به تجریش بروید.
دسترسی با مترو : در ایستگاه پایانی خط ۱ (کهریزک-تجریش) پیاده شوید و مسیرتان را به سمت خروجی جنوبی ایستگاه ادامه دهید. سپس در سمت غرب خیابان شهرداری ورودی بازار را خواهید دید.
دسترسی با اتوبوس تندرو : اتوبوسهای خط ۷ (راه آهن-تجریش) را سوار شده و در ایستگاه تجریش پیاده شده و سپس خود را به بازار برسانید.
بهتر است بدانید که تقریباً همه ایستگاههای تاکسی تهران دارای خط مستقیم به تجریش هستند.