تخت سلیمان
در پهنه ی دشتی وسیع و سرسبز با چشم اندازی دلفریب، بقایای باستانی یک بنا در کنار دریاچه ای آرام آرمیده است. سکوت، تمام دشت را فرا گرفته و تابش نور خورشید زیبایی ها را در چشم بیننده دوچندان می کند. تنها آوای باد هر از چند گاهی سکوت را می شکند و با صدای امواج روی آب سمفونی دلنوازی سر می دهد. شاید باورش سخت باشد که روزگاری در کنار این دریاچه بنایی باشکوه برپا بوده و این نقطه از سرزمین مان یکی از مقدس ترین و پرترددترین نقاط تاریخی در ایران باستان بوده است. تخت سلیمان کتابی است پر از افسانه ها و رویدادهای مهم تاریخی و محل مورد علاقه اسطوره های بسیاری که سودای قدرت و حشمت در سر داشته اند. تخت سلیمان این جای مانده از گذر تاریخ، روزی آباد و پر از ثروت و روزگاری هم ویران بوده است و در کشاکش تاریخ آنقدر فراز و نشیب به چشم دیده است که اگر گوش شنوا داشته باشید داستانش همانند افسانه هزار و یک شب میخکوبتان خواهد کرد.
نام گذاری تخت سلیمان
این شهر افسانه ای که حالا آوایش خاموش گشته است در اغلب کتب تاریخی و سفرنامه های قدیمی به چشم می خورد. تخت سلیمان در طول تاریخی بلند و طولانی نام های فراوانی داشته است. این شهر پرآوازه در زبان پهلوی “گنزک” یا “گنجه” و به قول فردوسی شهیر “گنجک” نامیده می شده است. اعراب آن را “شیز” نامیده و ایلخانان آن را “ستوریق” یا “سقورلیق” می نامیدند. احتمال می رود که این شهر افسانه ای همان فراسپه پایتخت اشکانیان بوده باشد. اما عامه مردم بنابر داستانها و افسانه ها این بنا را منتسب به سلیمان نبی(ع) می دانند و از آن رو آن را تخت سلیمان می نامند، درهر حال آنچه عیان است اینکه این شهر در تمام دوران تاریخ مورد توجه بوده است.
دوران باشکوه تخت سلیمان یا آتشکده آذرگشنسب
در کاوش های باستان شناسی، از این منطقه باستانی نشانه هایی از بقا و آبادانی از هزاره اول قبل از میلاد تا سال یازدهم هجری قمری وجوددارد. این شهر در زمان مادها و هخامنشیان و اشکانیان نیز وجود داشته و مورد احترام بوده است. اما اوج شکوه تخت سلیمان مربوط به دوران ساسانی است. در زمان حکومت ساسانیان یکی از سه آتشکده بزرگ ایران در تخت سلیمان ساخته شد. این آتشکده پرآوازه آذرگشنسب نامیده می شد. آذر گشنسب به معنای آتش اسب نر است. افسانه شنیدنی پشت این نامگذاری قرار دارد. می گویند که دیوها به هنگام جنگ با کی خسرو جادو کرده و نیمروز را سیاه کردند.
در این هنگام یال اسب کی خسرو روشن شد و کی خسرو بهمن دژ را فتح کرد. او این نور مقدس را برای سپاس گزاری از اهورا مزدا به این نقطه آورد و آتشکده ای بناکرد. آتشکده آذرگشنسب آتش طبقه پادشاهان و جنگاوران را در خود جای داده و نزد بزرگان از احترام خاصی برخوردار بوده است و تا هفت قرن آتش فروزان آیین زرتشت بود. در زمان ساسانیان در کنار دریاچه علاوه بر این آتشکده بزرگ و مقدس تالارها، کاخ ها، معابد و منازل مسکونی ساخته شده و دور تا دور آن به سبک ساسانیان حصار کشی شده است و سی وهشت برج به همراه دو دروازه برای ورود به شهر تعبیه شده بود. آنچه جالب توجه است اینکه این بنای عظیم در تبعیت از شکل دریاچه به شکل بیضی ساخته شده بود. منازل مسکونی محل سکونت موبدانی بود که مسئولیت حفاظت از آتشکده را بر عهده داشتند و حکام و بزرگان هدایا و نذورات بسیاری را نذر آتشکده می کردند. همین امر سبب شد تا گنج افسانه ای این آتشکده بر سر زبان ها بیافتد.
دوران زوال تخت سلیمان
تخت سلیمان هم چنان در اوج بود، با احترام فراوان و نذورات ارزشمند، تا اینکه در زمان خسرو پرویز جنگی در گرفت. هراکلیوس پادشاه روم به ایران حمله کرد و خسرو پرویز و لشکریانش را شکست داد. آن گاه وارد شهر پر آوازه گنزک شد و یکی از شگفتی های گنزک او ر ا متحیر کرد. این جا نیز باز افسانه ها گل می کنند و گوش هایمان را جادو. در افسانه ها آمده است زمانی که هرکلیوس وارد گنزک شد بتی پر ابهت از خسروپرویز دید. آنگاه کمی جلوتر تصویری از چهره خسروپرویز بر بالای در کاخ دید. وارد کاخ شد و حیرتش چندین برابر شد، آنچه در پیش رو می دید بیشتر شبیه یک رویا بود تا واقعیت. تخت طاقدیس که از جنس عاج و ساج بود و نرده ها و ضمائمش از طلا و نقره بود. پله های آن را با چوب آبنوس و طلا فرش کرده بودند. آستانه تخت ترکیبی از طلا و لاجورد بود. خورشید، ماه، ستارگان و هفت اقلیم، دوازده ماه و شکل های مختلف ماه در بالای تخت و زیر گنبد کاخ تعبیه شده بود. حیرت هرکلیوس هر لحظه بیشتر می شد. دستگاهی در کاخ بود که باعث ریزش قطرات باران و ایجاد صدای رعد می شد و ساعتی با شکل و شمایل عجیب که اوقات روز را معین می کرد. هراکلیوس تمام آتشکده و کاخ ها را به همراه تمام شهر به آتش کشید و به کل ویران کرد.
آبادی تخت سلیمان پس از ویرانی
سال ها از آن روزهای سیاه تخت سلیمان گذشت، آباقاخان نواده هلاکوخان که به دین اسلام گرویده بود دستور بازسازی بنا را داد. برای بازسازی این شهر تاریخی، ایلخانیان از بهترین مصالح و تزیینات همانند نقاشی روی گچ، طاق نماهای تزیینی و کاشیهای چلیپا استفاده کردند و نهایتا مسجدی بر ویرانه های معابد ساسانی برپا کردند. این مکان با طبیعت زیبای اطرافش و در معیت دریاچه سحرانگیز تبدیل به تفرجگاه پادشاهان ایلخانی شد. سال ها بعد اهمیت تاریخی این مکان در پیچ و خم تاریخ به فراموشی سپرده شد و مردمی عادی با پیشه های معمول در آن اقامت داشتند. امروز این بنا جزو آثار ملی فاخری است که در سازمان میراث جهانی به ثبت رسیده است.
آتشکده آذر گشنسب
نگین تخت سلیمان آتشکده افسانه ای و تاریخی آذر گشنسب است. مادها و هخامنشیان آتش را در فضای باز تقدیس می کردند اما کم کم که آیین و شرایع زرتشت جان گرفت بنا بر این شد که نور خورشید نباید به آتش بخورد، بنابراین آتشکده ای برپا کرده و آتش را در آنجا تقدیس می کردند. آتشکده ها دالان هایی برای طواف داشتند تا پیروان بدون نزدیک شدن به شعله زیارت را انجام بدهند. آتشکده ها در زمان ساسانیان نیز از ارزش خاصی برخوردار بودند و آذر گشسب نیز یکی از آتشکده های مهم و اصلی حکومت ساسانی بود. آتشکده آذر گشنسب در ضلع شمال شرقی دریاچه در داخل حصار قرار داشته و متشکل از یک چهارطاقی است، و چهار اتاق دورتادور آن را فرا گرفته اند. راهروها و دالانهایی نیز برای انجام مراسم در این بنا تعبیه شده بود.
معبد آناهیتا
در کنار آتش و الهه آتش، ساسانیان برای الهه آب و برکت و باروری یعنی آناهیتا نیز احترام فراوانی قائل بودند. بدین سبب در کنار آتشکده معبدی برای گرامیداشت و تقدیس آناهیتا ایزد بانوی آب برپا شد. معماری معبد آناهیتا درست مثل آتشکده چهار طاقی است با این تفاوت که اتاق مرکزی مسقف نبوده تا بتوان از نذورات مقدس آسمانی در داخل معبد برخوردارشد. چهار اتاق در چهار طرف اتاق مرکزی به همراه دالان هایی قرار دارند که داخل معبد را از دید بیرون در امان نگاه می دارد. یک مجرا برای ورود آب در ضلع شرقی بنا در نظر گرفته شده بود که آب دریاچه را به داخل معبد می آورد و در مراسمات آیینی از آن استفاده می شده است. هنوز برخی از قوس های سردر قابل شناسایی است. قرار گرفتن دریاچه در وسط مجموعه تخت سلیمان شاید ناشی از احترام مردم به الهه آب بوده است.
ایوان خسرو
بنایی به سبک ساسانیان، درست مثل نمونه عظیم ترش ایوان مدائن. این ایوان ساخته شده از آجر قرمز و ساروج که به افتخار پادشاه ساسانی ایوان خسرو نامیده می شود و در مجاورت آتشکده قرار دارد. متاسفانه ایوان خسرو شدیدا آسیب دیده اما هنوز بخشی از دیواره ی آن پابرجاست.
حصار اطراف بنا
ساسانیان به رسم و شیوه خود در معماری آنچنان که از پارت ها آموخته اند، حصاری متشکل از سی و هشت برج دور بنا احداث کرده بودند. شکل حصار همچنین سکویی که آتشکده بر روی آن قرار گرفته به تبعیت از دریاچه بیضی است. این حصار که جنبه دفاعی و حفاظتی داشته کل مجموعه آتشکده، تالارها و منازل سکونی را در برمی گرفته است. امروزه این حصار از بین رفته اما گوشه هایی از آن هنوز پابرجاست.
دروازه های بنا
در زمان ساسانیان دو دروازه یکی در ضلع شمالی و دیگری در ضلع جنوب شرقی قرار داشته است. دروازه شمالی کاملا نابود شده اما آثاری از دروازه جنوبی هنوز پابرجاست. ایلخانیان نیز به هنگام مرمت بنا دروازه ای تاسیس کرده اند که هم اکنون نیز پابرجاست.
دریاچه سحرانگیز
دریاچه در نگاه اول حس عجیبی را به بیننده القا می کند. شاید می پرسید این همه آب از چه سرچشمه ای تامین می شود. وقتی دو جوی را می بینید که آب سرریز دریاچه را تخلیه می کنند بر اعجابتان افزوده می شود. شاید اگر کمی تامل کنید در نگاهتان کمی عادی جلوه کند ولی حیرت خواهید کرد اگر بدانید دریاچه آرام و متین تخت سلیمان در برخی نقاط عمقی بالای صد متر دارد. آب دریاچه از چشمه ای در عمیق ترین نقطه می جوشد و به دلیل املاح سنگین آب قابل شرب نیست. دریاچه همواره دمای ثابتی دارد و در تابستان خنک و در زمستان بخاری از ان بلند می شود که بر هیبت و رازآلود بودنش می افزاید. دریاچه پر از افسانه های شنیدنی است افسانه هایی با طعم هیجان، پر فراز و نشیب و البته اعجاب برانگیزکه گاه متاسفانه برخی جانشان را برای کشف رازش از دست داده اند. برخی این دریاچه را پر از گنج می دانند چرا که داستان هایی در کتب تاریخی نقل شده است که شنیدنشان شما را نیز کنجکاو می کند.
دریاچه محل دفن نذورات بوده است و موبدان زرتشتی نذورات خود را در دریاچه می ریختند. نقل شده است که بهرام چوبین در جنگ با خاقان زمانی که او را شکست داد تمام ثروتش را نذر آتشکده کرده و در دریاچه ریخت و همسر خاقان را به خدمت در آتشکده گماشت. این پایان ماجرا نیست زمانی که کوروش پادشاه لیدیه با ثروت افسانه ایش را شکست داد تمام دارایی های او را برای پیشکش در درون دریاچه ریخت. برخی نیز عقیده دارند در زمان محاصره شهر توسط رومی ها موبدان گنج معبد را در درون دریاچه ریختند تا نذری برای سلامتیشان باشد و از دستبرد اجانب در امان بماند. افسانه یا واقعیت، هر چه که باشد شنا و غواصی در عمق دریاچه غیر ممکن است. رسوبات فراوان کف دریاچه امکان هر گونه فعالیت را از انسان سلب می کند و خوشبختانه به ما اجازه می دهد تا همیشه مابین این افسانه ها و واقعیت در تلاطمی شیرین بمانیم.
چملی گول
در میان این همه شگفتی یک شگفتی دیگر نیز وجود دارد که بسیار چشم نواز است. چملی گول یا چمن متحرک مثل جزیره ای یکپارچه از نی است که ریشه هایشان بر روی آب است و با ورزش باد به این سو و آن سو حرکت می کنند و صحنه هایی زیبا خلق می کند. چملی گول تمام سال یکپارچه سبز است.
کوه بلقیس
اطراف تخت سلیمان هم مثل خود بنا پر از اعجاب است. کوه بلقیس هشت کیلومتر دورتر از تخت سلیمان، با دو قله بلند بالا و دریاچه مابین شان که حالا خشکسالی آفت جانش شده است، در دل خود داستان هایی پنهان دارد. بر روی قله جنوبی بقایای یک قلعه تاریخی قرار دارد که با یک حصار و پناهگاه هایی اتاق شکل که به مثابه یک برج دیده بانی عمل می کرده است.
زندان سلیمان
مردم همیشه قصه ها و افسانه های خود را دارند. قصه هایی که گاه تسلی بخش خاطرشان است و گاه تامین کننده آرامششان، هر چه هست گاهی شنیدن این داستان ها خالی از لطف نیست. در سه کیلومتری تخت سلیمان کوهی میان تهی قرار دارد.
مردم محلی معتقدند که حضرت سلیمان نبی(ع) اجنه را به بند کشیده و در این مکان زندانی کرده است. اما واقعیت آن است که این مکان قبلا چشمه ای بوده که رسوبات آن این بنای آهکی را برپا کرده است. چشمه ای که هم اکنون خشک شده است. اما این بنای میان تهی قبلا عبادت گاه عده ای از اقوام ایرانی هم بوده است گرچه امروزه آثار خاصی از این عبادتگاه بر جای نمانده است.
اگر قصد سفر به استان آذربایجان غربی و رزرو هتل های ارومیه، از هتل دنیز 5 ستاره گرفته تا اقامتگاه های ارزان تر، را داشتید، حتما سری به ایران هتل آنلاین بزنید.