در منتهی الیه جنوب شرقی جزیره «اویا» (Evia) در یونان، بالاتر از هزارتویی پیچیده از آبکندها و پرتگاه ها به سمت دریای ایگان، روستای بسیار کوچک «آنتیا» (Antia) قرار دارد که به یکی از سراشیبی های کوهستان «اوچی» (Mount Ochi) چسبیده است. هیچ رستوران یا هتلی در فاصله 40 کیلومتری این روستا قرار ندارد و روستای مذکور چنان کوچک و دور دست است که نمی توان ردی از آن حتی در نقشه های گوگل نیز یافت.
این زبان که با عنوان «سفیریا» (sfyria) در بین مردم بومی شناخته می شود یکی از نادرترین و در معرض انقراض ترین زبان های محلی در سراسر جهان است، یک شیوه رازآلود ارتباط برقرار کردن در فاصله های دور که حتی پیچیده ترین مکالمات نیز با استفاده از آن و از طریق صداهایی شبیه سوت زده و چهچهه قابل انجام خواهد بود. در دو هزاره اخیر، تنها کسانی که توانایی اجرا و درک نت های اسرار آمیز سفیریا را داشته اند چوپانان و کشاورزان این روستای کوچک کوهستانی بوده اند که هر کدام با افتخار این سنت به خوبی محافظت شده را به فرزندانشان منتقل ساخته اند.
وقتی که به روستا رسیدم، یک کشاورز 45 ساله به نام یانیس آپوستولو در تنها فروشگاه خارج از روستا انتظارم را می کشید. بعد از خوشامدگویی و احوالپرسی به زبان یونانی به دره ای عمیق در پایین روستا خیره شده، زبانش را زیر دندان های زیرینش قرار داده و یک ملودی شبیه فلوت را به سمت دره جاری ساخت. مترجم صدای او را چنین برایم ترجمه کرد: «کولا؟ تسیپاس؟ مهمان داریم!». خیلی زود، کولا که یک پیرزن 76 ساله لاغر اندام بود روی یک تخته سنگ در بالای کوهستان ظاهر شده، دندان های مصنوعی اش را در دهان قرار داد و با سوت زدن پاسخ داد و بدین ترتیب این تک سرایی به یک همخوانی سحرانگیز تبدیل شد. سپس او در حالی که صدای زنگوله بزهایش به گوش می رسید، چنین پاسخ داد: «خب منتظر چی هستی؟ بیاید این بالا».
در حالی که دو نفر دیگر از ساکنان روستا از تپه ها پایین آمدند تا به ما بپیوندند، آپوستولو از هر یک از ما پرسید که آیا می خواهیم چیزی بنوشیم و در ادامه با همان صدای چهچه ای خود رشته ای نت ها را روانه در باز مانده فروشگاه کرد. چند لحظه بعد، ماریا کفالاس، صاحب فروشگاه، با یک بطری آب، دو فنجان چای و یک لیوان آب آلبالو بیرون آمده و همه را با دقت خاصی روی میز روبرویمان قرار داد.
با این وجود، زبان سفیریا تنها در سال 1969 برای خارجی ها کشف شد، آن هم زمانی که یک هواپیما با کوه های پشت روستا برخورد کرد. زمانی که گروه جستجو و نجات برای پیدا کردن خلبان به منطقه رفتند متوجه شدند که چوپان ها رشته ای از سوت های شبیه چهچهه را بین دره ها رد و بدل کرده و بدین ترتیب مسحور این زبان منحصربفرد و عجیب و غریب شدند.
به گفته دیمیترا هنگن که یک زبان شناس یونانی است و مرا در سفر به آنتیا همراهی می کند، سفیریا یک نسخه سوتی کاربردی از زبان یونانی است که در آن هر حرف و سیلاب معادل تُن ها و فرکانس های متمایز است. از آنجایی که امواج صوتی سوت زدن از سخن گفتن متفاوت است، پیام هایی که به زبان سفیریا ادا می شوند می توانند در دره های باز تا 4 کیلومتر نیز برد داشته باشند که تقریباً 10 برابر مسافتی که است که می توان صدا را از طریق فریاد زدن منتقل کرد.
زوگرافیو کالوگیرو، یکی از زنان روستا با 70 سال سن و موهای سفید می گوید: «زمانی که دختر بودم، سرم را زیر پتو کرده و شب ها تمرین می کردم. وقتی که هنوز دندان هایم را داشتم می توانستم در کوهستان ها صدای سوتم را منتقل کنم. خیلی احساس افتخار داشتم و اکنون احساس شرمندگی می کنم. تنها کاری که می توانم با دهانم بکنم غذا خوردن است». برای کسانی که قدرت گاز بالا یا ایمپلنت های مدرن دارند، این سبک باستانی ارتباط بی سیم در طی این سال ها در نقاط دور دستی مانند آنتیا بسیار مفید و کاربردی باقی مانده است.
امروزه 70 زبان سوتی دیگر در دنیا باقی مانده که همگی در روستاهای کوهستانی دور دستی مانند آنتیا مورد استفاده قرار می گیرند. هر چه باشد جمع کردن لب ها بسیار راحت تر از بالا و پایین رفتن از کوه ها برای دعوت از یکی از همسایگان برای نوشیدن یک لیوان نوشیدنی یونانی است. با این وجود، نه تنها سفیریا قدیمی ترین و ساختار یافته ترین در میان زبان های سوتی جهان شناخته می شود بلکه بیش از دیگر زبان ها نیز در معرض انقراض قرار دارد. در واقع بر اساس اطلس یونسکو از زبان های در خطر انقراض جهان، هیچ زبان دیگری در اروپا- سوتی یا غیر سوتی- سخنگوهای زنده ای کمتر از سیفریا ندارد.
هنگن می گوید: «به صورت طبیعی نیز زبان سوت زدن از اول بیشتر از زبان های گفتاری در خطر قرار دارد زیرا بازتولید و اشاعه آن بسیار دشوارتر است. مگر این که یک چیز در اینجا به شکلی قابل توجه تغییر کند وگرنه به نظر من سیفریا در آینده ای بسیار نزدیک از بین خواهد رفت و این یک تراژدی است». در حالی که بسیاری از سوت زنان سالخورده این روستا فوت کرده یا دندان هایشان را از دست داده اند، جوان ترها به آتن نقل مکان کرده اند و امروزه تنها چند نفر از آخرین سوت زنان آنتیا نیز- مانند آپوستولو- دیگر در روستا زندگی می کنند.
بعد از ده ها نسل طنین انداز شدن در دل طبیعت کوهستانی این منطقه، سفیریا شاید به زودی برای همیشه در اعماق کوهستان محو شود. آپوستولو فرزندی ندارد و تسیپاس نیز امیدوار است روزی بتواند این زبان منحصربفرد باستانی را به پسرش بیاموزد، پسری که در فاصله یک ساعته از روستا در نزدیک ترین مدرسه درس می خواند. شاید یانیس ها تنها بازماندگان نسل سوت زنان آنتیا بوده و با مرگ آن ها زبان سوتی سفیریا برای همیشه به تاریخ بپیوندد.
تزاناواریس نیز اخیراً به روشی روی آورده که در تاریخ این روستا و سنت به شدت محافظت شده سوت زدن آن وجود نداشته است: آموزش زبان سفیریا به کسی از یک شهر دیگر. بعد از 7 سال آموزش، اکنون جوان ترین سخنگوی این زبان باستانی یک نامه رسان 31 ساله است که در 40 کیلومتری روستا و در کاریستوس زندگی می کند. تزاناواریس در آخر صحبت هایش چنین گفت: «برای سال ها، مردم آنتیا در مورد از بین رفتن این زبان صحبت کرده اند اما به کمک شما، شاید بتوانیم در مورد زبانی صحبت کنیم که زنده خواهد ماند».
واژه های کلیدی: زبان مادری، سوت زدن، سوت، یونان، خطر انقراض