لوییس گیرمو ایزکویردو، در حالی که همراهم راه می رود و گونه هایش در اثر جویدن آرام برگ های گیاه کوکا متورم شده با لحنی شکایت آمیز می گوید: «برادر جوان دارد به جهان آسیب می زند. او در مسیر نابودی قدم بر می دارد. او باید این موضوع را درک کرده و راهش را تغییر دهد، در غیر این صورت جهان خواهد مرد». در حالی که ایزکویردو که یک «مامو» (mamo)-رهبر معنوی روشنفکر بومیان آرهواکو (Arhuaco ) در کلمبیا-مرا به سمت یک استخر طبیعی مقدس به نام «Pozo de Yaya» برای مراسم سنتی تمیزکاری هدایت می کند می توان صدای فلوت سنتی که از نقطه ای نامشخص در دل جنگل پیچیده را شنید. او سندل هایش را در می آورد، روی یک صخره خم می شود و در حالی که پاهایش را در هم قفل کرده در کنار نهری با جریان تند آب می نشیند.
ایزکویردو در اشاره به دنیای مدرن خارج از قلمرو آرهواکوها می گوید: «ما می خواهیم برادران کوچک تر چیزهای بیشتری در مورد فرهنگ ما بدانند. بدین ترتیب ما می توانیم او را از نابودی دنیا بازداریم». مردمان آرهواکو، در کنار مردمان بومی همسایه خود با نام «کوگی» (Kogi) و «ویوا» (Wiwa)، یکی از سه بازمانده متمایز تمدن باستانی و پیشرفته ی «تایرونا» (Tairona ) هستند. این تمدن پویا و بزرگ با خشونت تمام در قرن شانزدهم میلادی توسط مهاجران و کاشفان اسپانیایی در هم کوبیده شد و بازماندگان به کوهستان های شبه اهرام سیرا نوادا دِ سانتا مارتا که در ساحل کارائیب کلمبیا قرار گرفته عقب نشینی کردند.
مامو ها خود را دارای بینش و دانش رازآلودی می دانند که دیگران فاقد آن هستند. درست مانند دالایی لاما در دین بودایی که از کودکی برای درک معنای زندگی و کمک به دیگران در رسیدن به سعادت و روشنایی آموزش می بیند، ایزکویردو نیز مانند دیگر مامو ها، تمام دوران کودکی و جوانی خود را صرف آموزش های روحانی بسیار سخت و طولانی کرده است. آن ها که بر اساس سنت آینده بینی انتخاب و تا 18 سالگی در مکان هایی تنگ و تاریک در نزدیکی قله سیرا نوادا دِ سانتا مارتا زندگی کرده اند، در ارزش های اجتماعی جامعه خود غرق می شوند تا این که به حدی از آگاهی فرا زمینی برسند که بر اساس باورشان به آن ها اجازه می دهد با زمین به طور مستقیم ارتباط برقرار کنند. در واقع آن ها شبیه قابله هایی با روح مخفی برای حیات زمینی هستند که توازن آن را حفظ می کنند.
ایزکویردو مانند دیگر مردمان آرهواکو بر این باور است که ما در یک دنیای دارای هوش و آگاهی زنگی می کنیم، جایی که چیزهای مادی زندگی و هوش دارند. برای آن ها قابل درک نیست که انسان مدرن باور نمی کند که زمین به طور کامل صدماتی که به آن وارد می شود را حس و درک می نماید. برای آن ها کارهایی که انسان امروزی با زمین می کند قابل درک و باور نیست. ایزکویردو می گوید: «افکار تمامی نیاکان ما در هر سنگ و عنصری که انسان با آن تماس داشته نهادینه شده است».
سه دهه قبل آن ها دریافتند که که برف های قله های سیرا نوادا دِ سانتا مارتا که برای آن ها بسیار مقدس و قلب جهان است در حال ذوب شدن هستند. ساواناهایی که در ارتفاعات بالا قرار داشتند شروع به خشک شدن کردند و دوزیستان و پروانه ها شروع به نابودی کردند. در سال 1987، آرهواکوها با این نگرانی که تغییرات آب و هوایی در حال تاثیرگذاری منفی بر جهان هستی است، از چندین قرن انزوا و دوری از جهان بیرون خارج شده تا به ما، برادر کوچکترشان، پیامی بفرستند. آن ها بنیادی رسمی به نام «Organización Indígena Gonawindua Tayrona» را شکل دادند که در مقیاس دولتی نماینده این جماعت بوده و از آلن اریرا، یک کارگردان مستندساز، خواستند که فیلم «از قلب جهان: هشدار برادران بزرگ تر» (From the Heart of the World: The Elder Brothers’ Warning) را بسازد.
ایزکویدرو با اشاره به یکی از نگهبانان مرزی می گوید: «برادر کریستوفر اینجاست تا پیام ما را به گوش برادران کوچکتر برساند». او دستش را در داخل یک کیف دوشی (zijew ) دستباف بسیار زیبا برده و چند برگ کوکا بیرون می آورد و نگهبان نیز همین کار را می کند. آن ها به عنوان نشانه به اشتراک گذاشتن داشته ها و حسن نیت، برگ های کوکای خود را معاوضه می کنند. ما سعی داشتیم وارد قلمرو آرهواکو ها شویم که بخش عظیمی از زمین های دره های جنوبی رشته کوه های سیرا نوادا دِ سانتا مارتا را در تملک داشتند وارد شویم، یک منطقه خودمختار و مستقل که دولت کلمبیا در سال 1983 مالکیت آن ها بر این منطقه را به رسمیت شناخت. مردمان کوگی و ویوا نیز بخش هایی از مناطق شمالی و جنوب شرقی این رشته کوه های وسیع را در اختیار دارند.
اما ماموها غروب روز قبل از ورود من جلسه ای داشته و مجوز ورود من را صادر کرده اند. روز بعد از یک نردبان باریک کنار در ورودی بالا می روم تا از فضای توخالی مقدس عکس بگیرم. سه دختر نوجوان که توسط یک دیوار سنگی و گلی به یکدیگر چسبانده شده اند، زیر لب خنده ای می کنند و نمی دانند برایم ژست بگیرند یا فرار کنند. کودکان پراکنده شده و زنان نیز از مسیر راه رفتن من دور می شوند. مردان مغرور نیز از تماس چشمی با من اجتناب می ورزند و اهمیتی به حضور من که می خواهم از طریق یک مسیر تنگ سنگی وارد دنیاهای دیگر شوم نمی دهند. برخی از آن ها کلاه گاوچران ها به سر دارند و برخی دیگر لباس های مردانه سفید رنگی به تن دارند که سبک مخصوص آرهواکوهاست. در مقابل اما ایزکویردو لبخند می زند و ظاهراً از حضور من رضایت دارد.
این ماموی دوست داشتنی منطقه تحت کنترل خود را به روی صنعت توریسم باز کرده و با اجازه فروش صنایع دستی آرهواکوها به برادران کوچکتر سعی دارد اوضاع اقتصادی اجتماع خود را بهبود بخشد. از سال 1995 تاکنون چندین جماعت از این مردمان برای تولید و فروش قهوه ارگانیک و باکیفیت صادراتی مشارکت داشته اند اما تغییرات آب و هوایی باعث شده که تولید قهوه به مناطق مرتفع تر و خنک تر کشیده شده اما اکنون سعی می شود با فروش کاکائو، کاهش درآمد ناشی از فروش قهوه جبران گردد. همچنین ایزکویردو کاشت نیشکر محلی را در روستای پورتو بلو که دروازه ورودی به درون کوهستان است را تسریع کرده تا از آن برای تولید و صادرات یک نوع شکر قهوه ای ارگانیک، تصفیه نشده و خام به نام «پانلا» (panela ) استفاده شود.
هر جنبه از زندگی آرهواکوها با سمبل دوزندگی و نساجی عجین شده است. کوهستان سیرا نوادا دِ سانتا مارتا دوک نخ ریسی است که تمامی رشته های مادر طبیعت دانا از آن نشأت می گیرد و احتمال و امکان را به واقعیت، رویا و خاطره تبدیل می سازد. قدرت این تفکر نهادینه شده تار و پود جهان بینی آن ها را تشکیل می دهد.