حتما می پرسید سفر چه ارتباطی به هنر و یا این حرف های فیلسوف مآبانه دارد. ذات سفر برداشتن مرزهاست. مرزهایی که ما را از تجارب جدید و بکر می ترسانند، باز هم عازم سفریم اما این بار در سفرمان قرار است عازم شهری رویایی شویم که دلیل ایجادش یک دغدغه هنری انسانی است.
این بار نه عازم یک گالری هنری هستیم نه یک موزه، بلکه عازم مقصدی هستیم که هنر را به خیابان ها کشانده تا با من و شما و هر رهگذر دیگری، طرحش را به اتمام برساند. اگر مشتاق این سفر هستید حتما با ایران هتل آنلاین، متخصص رزرو هتل های ایران در سراسر کشور، همراه شوید.
مروارید قطر
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس همیشه خدا جزو پر سر و صداترین کشورهای جهان هستند. مساحت کوچک آن ها هیچ گاه محدودیتی بر سر راه رویاهای بزرگشان نبوده است. ساخت و سازهای عجیب و غریب، پروژه های چند صد میلیاردی و طرح های گردشگری مدرن این روزهای کشورهای عربی در سطح جهانی هم شناخته شده و گاه بسیار پرطرفدار است. کشور قطر در میان تمام کشورهای جهان ثروتمندترین است، کشوری که روستا ندارد و البته امن ترین کشور دنیاست. در کشور کوچک قطر سال ها قبل پروژه ای عظیم آغاز شد که ماحصلش یک جزیره مصنوعی 4 میلیون کیلومتر مربعی بود.
این جزیره کوچک که مروارید نامیده می شود کاملا قابل سکونت است. چندین هزار واحد مسکونی، صنعتی و تجاری در کنار انواع رستوران ها و کافه ها، مراکز سرگرمی و یک ساحل زیبا، خروجی کار این پروژه عظیم بود که البته نقدهای زیست محیطی بسیاری بر آن وارد شد.
آنچه که امروز ما را جذب این جزیره کوچک و استثنایی کرده است یک اثر هنری است که قرار است در این جزیره زیبا و کوچک حرف های بسیاری برای گفتن داشته باشد.
شهر رویایی
شهر رویایی اصطلاحی برای اشاره یک طرح هنری است که در سال 2015 در کف یکی از خیابان های جزیره مروارید اجرا شده است، یک اثر هنری تعاملی! حتما شما هم فکر می کنید باز هم با یک واژه هنری خاص روبرو هستیم و احتمالا قرار است یک طرح مفهومی خاص ببینیم که اغلب هم مخاطب عام مفومش را درک نمی کند اما اینطور نیست. اگر یک تعریف ابتدایی و خیلی ساده از هنر تعاملی داشته باشیم باید بگوییم هنری که در مخاطب بتواند نمایشگری اثر را تغییر دهد و از این تغییر به درک و شهود برسد.
به عبارتی یک پای قضیه در یک اثر هنری تعاملی مخاطب است که از قضا اگر حضور نداشته باشد طرح کامل نمی شود، آن هم نه یک مخاطب منفعل بلکه یک مخاطب فعال و اکتیو. خوب بیایید دست به کار شویم یک طراح، یک سازنده و یک دنیا مخاطب. هر کس در کنش با این اثر هنری سیر و کشف و سلوک خود را خواهد داشت. در یکی از همین طرح های هنری و تعاملی، 3 تن شن رنگی به کار رفته است که در یک چیدمان سه لایه از چوب قرار دارد. این شن ها ترکیبی از شصت رنگ مختلف هستند. ترکیبی از شن های رنگارنگ که قرار است قوه تخیل شما را به کار گرفته و هر مخاطبی از هر رده سنی را به بازی با اشکال و رنگ ها تشویق کند.
شما از هر نقطه که آغازگر بازی شوید هرگز به نقطه آغاز برنخواهید گشت و در این مسیر لذت-بخش به کشف و شهود خود خواهید رسید. لمس شن ها با دست ها و پاها بخش عظیمی از این پروژه هنری است. شن ها، رنگ ها، وزن ها و در نهایت الگوهای متفاوت قرار است شما را در طی یک بازی لذت بخش به یک کشف عمیق درونی برساند آن هم به ساده ترین شیوه ممکن. جعبه های رنگی با ابعاد متفاوت و شن هایی با رنگ های مختلف که بر اثر حرکت هر مخاطبی شن ها در هم آمیخته مرزها از بین می روند و در نهایت هیچ چیز مثل اولش نیست. یک بازی سحرانگیز با رنگ ها، ترکیب نرم رنگ ها با یکدیگر.
شن ها از هر نوع و رنگی باهم ترکیب می شوند و در نهایت آمیزه ای از رنگ های متفاوت، رنگین کمان را بر روی زمین می آورند. همه آنچه در این اثر هنری موجود است فقط و فقط شن است، تنها با رنگ ها و قالب های متفاوت. هیچ تفاوت و برتری وجود ندارد و در عین حال همین تفاوت هاست که جهان را زیباتر می کند. نزدیک کردن آدم ها در دنیایی که روز به روز انسان ها را نسبت به هم بدبین کرده و از هم دور می کند شاید یکی از اهداف این طرح هنری زیبا باشد.
خالق این پروژه آقای Adam Kalinowski است که از طراحان به نام و مشهور لهستانی است. آقای کالینوسکی این اثر را در راستای ترویج آزادی و برابری خلق کرده است. رنگ های زنده، شاد و گرم شاخصه اصلی این اثر هنری است که ناخودآگاه هر ذهن و نگاهی را به خود جذب می کند. تماشای بازی و سرگرمی کودکان بر روی این اثر هنری نشان می دهد که تیر آقای کالینوسکی به هدف خورده است چرا که کودکان مخاطبان مهم این اثر هنری اند آن هایی که قرار است آینده را بسازند و آن طور که از شواهد برمی آید کاملا جذب این اثر زیبا می شوند چرا که کنجکاوی شان سرانجام آن ها درگیر این اثر هنری می کند.
علاقمندی آقای کالینوسکی به دنیای رنگ ها و هنر تعاملی تنها به این اثر محدود نمی شود. این هنرمند بزرگ مشارکت مردم را بخش مهمی از هنر عمومی می داند و اغلب از شن و رنگ به عنوان یک عنصر تعاملی استفاده می کند. تلفیقی از درک بصری، حس لامسه، فیزیک و نمادشناسی از اهداف این هنرمند لهستانی در ارائه آثارش می باشد. این هنرمند خلاق بسیار فعال است جرا که در گوشه و کنار دنیا آثار متعددی از این قبیل خواهید یافت که رد پای آقای کاینوسکی در آن به چشم می خورد.
پارک BAREFOOT در سال 2004 با مفهوم سفری آسوده در زمان و فضا، اولین طرح است و به این اصل تاکید دارد که پاها زمانی احساس دارند که زمین را لمس کنند. اساس پروژه بر لمس کردن استوار است.
پارک شن های رنگی در ورشو پایتخت لهستان دومین پروژه است که درسال 2009 اجرایی شده است. بازهم تاکید بر لمس مستقیم پاها و یک محیط دنج و آرام برای لذن بردن و کسب تجارب خاص است. این پارک در بین اهالی ورشو در تمام رده های سنی محبوب است.
پروژه PITCH OF COLORED SAND در سال 2010 قدم بعدی این هنرمند بود. جایی که رنگ ها نرم و آرام شروع به ترکیب شدن می کردند و با هر حرکتی رنگی جدید شکل می گرفت. طرحی که برای بازی های المپیکی و رشته هایی همانند والیبال ساحلی شکل گرفته بود.
پروژه چهارم پارک رنگین کمان لندن بود که در سال 2012 افتتاح شد. 150 تن شن رنگی که قرار بود قوه تخیل کودکان را به کار بگیرد. پارکی که می توانید با پای برهنه در آن راه بروید و رنگ های زنده و گیرای پارک را با هم مخلوط کرده رنگ های جدیدی تولید کنید. باز هم حس لامسه و قدرت بصری به کمک شما می آیند.
تمرین آزادی پروژه پنجمی است که در سال 2013 کلید خورد که در ادامه پروژهای قبلی بود. پروژه شهر رویایی که اوج آرزوهای آقای کالینوسکی در ساختن یک دنیای رویایی بود آخرین پروژه آقای کالینوسکی در رابطه با هنرهای تعاملی برپایه شن های رنگی است. شاید روزی در گوشه ای دیگر از دنیا بازهم یک دنیای رنگی و رویایی شکل بگیرد که ما را کمی به اصلمان بازگرداند.