شمس العماره
حالا که عازم خیابان های پایتخت آن هم در یکی از قدیمی ترین مناطق تهران شده ایم باید خودتان را به میدان ارگ و خیابان پانزده خرداد برسانید. شاید باورش سخت باشد اما کاخی 440 سال است که آن جا جا خوش کرده است و خوشبختانه هنوز هم پابرجاست آن هم در نهایت زیبایی. یادگاری از دوران صفویه که تاجگذاری ها و فراز و فرودهای بسیاری دیده و هنوز هم ارج و قرب خاصی دارد.در قسمت شرقی کاخ بنایی قرار دارد که بهانه اصلی ما برای ملاقات کاخ گلستان است. نخستین برج ایرانی که ارتفاع 35 متری اش آن را کاملا به رخ می کشد.
ایستگاه های مترو و اتوبوس ها شما را به راحتی به میدان 15خرداد می رسانند. از آن جا هم با یک پیاده روی کوتاه چند دقیقه ای در خیابان های سنگفرش به کاخ گلستان و شمس العماره خواهید رسید. بهتر است یکی دو ساعتی وقت داشته باشید تا با خیال راحت در کاخ قدم زده و از زیبایی هایش نهایت استفاده را ببرید.
ساعات بازدید
• در شش ماه اول سال: هر روز از ساعت 9 الی 17:30
• در شش ماه دوم سال: هر روز از ساعت 9 الی 16:30
هزینه بلیط
ورودیه کاخ گلستان: 2500 تومان
ورودیه شمس العماره: 2500 تومان
ملاقات در برج ناصری
کاخ گلستان آنقدر جای دیدنی دارد که شاید پنج، شش ساعتی شما را در دنیای زیبای خود غرق کند. اما در میان دیدنی های پرشمار کاخ گلستان این بار عازم بلندترین بنای کاخ می شویم، شمس العماره. شمس العماره در نگاه اول با آن کاشی کاری های هزار رنگش آنقدر زیباست که شما را انگشت به دهان می کند. دیوار به دیوار خیابان پرحاشیه آن سوی دیوارها بنایی قرار دارد که ایرانی ایرانی است. گل هایی که در هم پیچ و تاب خورده اند و سربفلک کشیده اند و شیر ژیان که آن بالا بالاها شمشیر بدست ایستاده و خورشید بانویی که با ناز و کرشمه طلوع کرده است. تا چشم کار می کند تمام بنا را طبقه به طبقه همین کاشی های زیبا پوشانده اند.
پایین ایوانی که با ستون های مرمرین آراسته شده هم سربازان قجر را می بینید که با لباس نظامی و ساز بدست مشغول نواختن موسیقی اند. درب ها و پنجره های چوبی هم با آن رنگ و لعاب خاصشان شمس العماره را خاص تر و متفاوت تر کرده اند.
کمی که فاصله می گیرید و نگاهی به کلیت بنا می اندازید متوجه می شوید که شمس العماره کمی با ساختمان های اطرافش فرق می کند و اگر کاشی کاری های آن را فاکتور بگیریم شاید کمی هم به بناهای غربی و مدرن شباهت پیدا کند. دو برج که در نهایت ظرافت در یک خط قرار گرفته اند و مطمئنا حتی با دقت تمام هم متوجه نخواهید شد که برج شمالی از برج جنوبی اندکی بزرگتر است. بنایی 5 طبقه که یک ساعت آن بالا میان دو برجش جا خوش کرده است.
داستان تولد شمس العماره اما برمی گردد به زمان ناصرالدین شاه قاجار. شاه قاجار که پایش به ممالک مترقی و غربی باز شده بود و بناهای بلند بالا هوش از سرش پرانده بود و البته نیم نگاهی هم به عالی قاپوی یادگار شاه عباس در اصفهان داشت هوس ساختن بنایی بلند بالا به سرش زد تا هر روز که با طلوع آفتاب صبح ملوکانه آغاز می شد به بلندای آن رفته و با نگاه کردن به مناظر اطراف تهران و دماوند بلند بالا کمی مسرور شود!
فکرش را بکنید دماوند و باغ ها و آبشارهای اطراف تهران از بلندای همین برج 5 طبقه کاملا پیدا بوده است، امری که انگار با شلوغی ساختمان هایی که امروزه رشدشان عمودی است کاملا محال به نظر می رسد. امر پادشاه به معیرالممالک نظام الدوله می رسد که از قضا خزانه دار و مسئول ضرب سکه بوده است. معیرالممالک هم با همکاری معمار به نام و شهره آن روزها محمد علی کاشی در گوشه ای از کاخ ملوکانه طرحی را پیاده سازی می کند که ساخت و آماده سازی اش دو سالی زمان می برد و در سال 1283 هجری قمری ناصرالدین شاه قاجار را صاحب یک برج می کند، آن هم از نوع 5 طبقه و البته به هزینه شخصی خودش، یک خوش خدمتی تمام عیار!
باورتان نمی شود که ساخت و تجهیز این کاخ کوچک و زیبا فقط و فقط چهل هزار تومان هزینه برداشته است! البته در زمان حکومت ناصری. بنا قرار نبود تبدیل به یک کاخ شود بلکه صرفا جهت تفریح پادشاه و دیدن تفرجگاه های اطراف تهران بود اما پادشاه سرخوش قاجار آن قدر از این عمارت خوشش آمد که دیگر برگزاری مراسم سلام نوروزی و حتی پذیرایی از برخی میهمانان خارجی و داخلی را هم در همین شمس العماره انجام می داد. البته به جز پادشاه زنان حرمسرا هم می توانستند به بلندای برج رفته و از منظره ملوکانه لذت ببرند!
شمس العماره و البته هوش و نبوغ معمار نوآورش در تلفیق هنر معماری ایرانی و غربی بسیار موفق بوده است، چرا که بنایی چشم نواز در پایتخت آن روزها و در ضلع شرقی کاخ گلستان به جای گذاشته است که تا سال های سال نماد پایتخت محسوب می شده است. آنقدر تاثیر گذار که خیابان مشرف به بنا که قبلا ناصری نامیده می شده است در میان عامه به نام خیابان شمس العماره شهرت می یابد و بسیاری برای دیدنش عازم خیابان ناصری می شوند. بعدها به دستور پادشاه یک گروه موززیک هم هر روز در این خیابان و در مجاورت شمس العماره شروع به نواختن می کردند تا موجبات شادی و سرگرمی مردم را فراهم کنند. نمای بیرونی بنا بسیار زیباست اما مطمئنم که درون آن بیشتر شما را بیشتر بر سر ذوق خواهد آورد.
دیدن عکس های بناهای غربی و مدرن تاثیر خود را بر شاه قاجاری گذاشته بود چرا که بنا در ابتدا در مقابل ایوان آینه ای دیدید، یک راه پله بزرگ داشت که به ایوان تالار اصلی متصل می شد اما بعدها این پله ها حذف شد و دسترسی به بنا فقط از دو گوشواره شمالی و جنوبی ممکن شد. شاید این تغییر به خاطر فرهنگ و هویت ایرانی آن روزها بوده که فضای اصلی باید از ورودی مجزا می بود، نوعی حفظ حریم. روبروی ایوان هم یک حوض بزرگ قرار داشته که بعدها در زمان پهلوی اول به دلیل زیاد شدن پشه و ایجاد مزاحمت آن را پر کردند.
ورودی شمس العماره حالا در سمت دیوار ارگ و حدودا در ضلع غربی کاخ گلستان جاخوش کرده است. از گوشواره که وارد تالار اصلی یا همان شاه نشین شوید معجزه هنر را به چشم خواهید دید. این حد از ظرافت حیرت انگیز است. آیینه کاری های دقیق و فوق العاده ظریف که تللوشان چشم ها را خیره می کند و الحق این تالار شاه نشین بناست. آیینه کاری های بی نظیر را گچ بری های منظم و خوش برش و در عین حال ظریف و مشبک کاری های زیبا تکمیل کرده اند. هرچقدر هم که پادشاه مسحور معماری غربی شده باشد بازهم نمی تواند چشم بر معجزه هنر ایرانی ببندد. دیوارها، سقف، ازاره ها، هر جا که فکرش را بکنید به طرز وسواس گونه ای با نور و رنگ آراسته شده است.
شاه نشین با طعم هنر ایرانی اما دکوراسیونی غربی دارد. لوسترها، مبل ها، فرشی که برای پوشاندن کف تالار انتخاب شده همه و همه با تزیینات ایرانی کاخ همخوانی جالبی دارند و از این کاخ ایرانی یک کاخ مدرن و خوش ترکیب ساخته اند. این ترکیب اما چشم نواز است و نظر مثبت هر بیننده ای را جلب می کند. تالار را دو گوشواره شمالی و جنوبی احاطه کرده اند.
تالار شاه نشین به ایوان آینه متصل می شود با همان تزیینات فاخر و ستون های مرمرین که از بیرون بنا آن را دیده بودید. ایوان هم به غایت زیبا و چشم نواز است، با آیینه کاری و گچ بری های فراوان که به آن رگ و ریشه ایرانی داده است. بنا طوری طراحی شده تا ایوان و نورگیر مشرف به باغ باشند و نمای زیباتری را ارائه بدهند. همه چیز آنقدر دقیق و حساب شده است که حیرت بیننده را برمی انگیزد.
یادتان هست که گفتیم بنا بیشتر جنبه تفریحی داشته بنابراین تنها طبقه اول برای مراسماتی همچون سلام نوروزی کاربرد داشته است پس در تزیینات و همچین چیدمان آن نهایت دقت به کار رفته است. باقی طبقات اما ظاهری ساده تر دارند، چرا که محل سکونت دائمی نبوده اند. از راه پله ای که در گوشواره شمالی تعبیه شده است، عازم طبقات بالاتر می شویم. طبقاتی که هرکدام چند اتاق داشته و البته در طبقه سوم و چهارم اتاق ها کاملا به پشت بام مشرف هستند و به راحتی می توان بین برج ها تردد کرد. تزیینات و چیدمان اتاق ها ساده تر است. پله ها همین طور تا بالاترین طبقه ادامه دارند.
به طبقه آخر یا همان کلاه فرنگی ها که می رسید اوضاع کمی متفاوت است. بازهم تزیینات فاخر و زیبا. کف اتاق با همان کاشی کاری های زیبا و هفت رنگ آراسته شده و آیینه کاری ها و گچ بری های زیبا دوباره بر سر و شکل اتاق نمایان شده اند. نقش های برجسته گیاهان و پرندگان بر روی دیوارها جان گرفته و چشم هر بیننده ای را می نوازند. اینجا هم ظرافت غوغا می کند. اتاق کوچک است اما دنیایی از هنر را در بطن خود جای داده است.
به این بنای زیبا ایوان های کوچک، پنجره های رنگی و نقاشی های زیبا را هم اضافه کنید. بازی نور و نما در شمس العماره زیبایی را به ارمغان آورده است. در میان دو برج بنای خورشید اما ساعتی قرار دارد که سوغات فرنگ است، اهدایی ملکه ویکتوریا!
ساعتی که بر بالای بنا و در میان دو برج قرار گرفته انگار صدای بلندی داشته چرا که در برخی کتب تاریخی ذکر شده که از شمال تا جنوب پایتخت آن روزها صدای زنگ ساعت به گوش می رسیده است، شاید شلوغی و سر و صدای این روزهای پایتخت حتی تصورش را هم محال می کند. ساعت اما علاوه بر صدای بلند و رسایش انگار کلی افسانه هم دربرداشته است و شاید آن قدرها هم برای ناصرالدین شاه خوش یمن نبوده است! نقل است که دو جغد نر و ماده در ساعت لانه کرده بودند که هر وقت بیرون می آمدند، مصیبتی عارض می شد. یک بار زمانی که سه روز پشت سر هم جغدها از لانه بیرون زدند در نهایت این ناصرالدین شاه بود که بدست میرزارضاکرمانی کشته شد!
داستان نحسی ساعت اما بارها تکرار شده چرا که باز نقل شده که یکبار دیگر هم با تکرار همین رویداد قحطی سراسر پایتخت را دربرگرفته و آتش جنگ در کشور شعله ور شده است. ساعت اهدایی ملکه ویکتوریا که انگار نخستین ساعت مدرن آن روزهای ایران هم بوده نحس بوده یا نبوده طی زمانی نزدیک به یک قرن از کار افتاده بود تا اینکه همین چند سال قبل دوباره عزم ها جزم شد تا ساعت ناصری باز هم به حرکت دربیاید.
اگر اهل هنر و تاریخ باشید حتما از دیدن این کاخ زیبا و ظرافت ها و داستان هایش لذت خواهید برد اما این کاخ برای علاقمندان به معماری بسیار باارزش است. اولین بنا در سراسر ایران که در ساخت آن از فلز اسفاده شده است. گویی معیرالممالک در ساخت این بنا سنگ تمام گذاشته و از پیشرفته ترین متدهای روز دنیا استفاده کرده است. ستون های طبقات بالا همه فلزی است. استفاده از خرپا برای تحمل وزن بنا بر روی دیوارها هم اولین بار در شمس العماره محقق شده است. مقاوم بودن در برابر زلزله، استفاده خاص از شیروانی، ستون های چدنی، پوشش گالوانیزه شیروانی های پشت بام در شمس العماره آغازگر پیشرفت و تغییر در ساخت و سازهای ایرانی است.
خوشبختانه بنا در طول سالیان دراز دچار تغییر و تحول آنچنانی نشده و تقریبا به همان شکل و شمایل اولیه خود باقی مانده است البته با تغییراتی جزئی و اندک. اگر قصد بازدید از این عمارت زیبا را داشتید حتما دوربینتان را هم به همراهد داشته باشید. عکاسی در موزه شمس العماره آزاد است.