ایزد بانوی اسپندارمذ
سپندارمذ یا اسپندارمذ، امشاسپندی با نماد زنانه است که دختر اورمذ معرفی شده است. او فرمانروای زمین بوده و در سمت چپ اورمزد قرار دارد. سپندارمذ به چهارپایان چراگاه می بخشد و زمانی که پارسایان بر روی زمین، که نماد این جهانی او به شمار می آید، به کشاورزی مشغولند یا هنگامی که فرزند پارسایی متولد می شود، خشنود می گردد. او همچنین از قدم زدن دزدان و بدکاران بر روی زمین آزرده خاطر می گردد. این ایزد بانو با گستاخی و کج اندیشی در ستیز بوده و آناهیتا، دین و اشی از یاران او به شمار می آیند. دیو مقابل این ایزد بانو ناهیه بوده که آفریدگان را ناراضی می سازد.
وجه تسمیه ی سپندارمذ
سپندارمذ (اسپندارمد، اسپندارمذ)، به معنای اخلاص و بردباری مقدس است. واژه ی فعلی اسفند«اسپند» نیز در زبان فارسی، از واژه ی پهلوی با عنوان سپندارمت « spandarmat »، و نیز از زبان اوستایی با عنوان سپنتَه آرمئی تی « spenta Armaiti »، اقتباس شده است. در اوستا سپنته آرمئی تی، نام چهارمین امشاسپند بوده است. این واژه از دو بخش با نام های سپنته « سپند » به معنای پاک و مقدس و نیز آرمئی تی به معنی بردباری و فروتنی تشکیل یافته است. در زبان فارسی واژه های مذکور با نام های سپندارمذ، اسفندارمذ و نیز اسفند معرفی شده است.
معرفی جشن سپندارمذ
جشن سپندارمذ با عناوینی نظیر جشن سپندارمذگان، جشن اسفندگان، جشن مژده گیران، جشن مزد گیران و … نیز شناخته می شود. این جشن در روز پنجم اسفند ماه در گاهشمار زرتشتی بر پا می شده است. این روز برابر با 29 بهمن در گاهشمار خورشیدی می باشد. در گاهشمار زرتشتی شش ماه آغازین سال 30 روزه بوده، در حالی که در گاهشمار خورشیدی شش ماه آغازین سال 31 روزه می باشد. و این اختلاف زمان با گاهشمار خورشیدی بدین جهت بوده است. لذا تاریخ درست برگزاری جشن سپندارمذ، تاریخ 29 بهمن در گاهشمار خورشیدی می باشد. همچنین قابل ذکر است که روز پنجم از ماه اسفند در گاهشمار زرتشتی به روز اسپند نیز معروف می باشد.
گفتنی است که در گاهشماری های مختلف ایرانی، علاوه بر اینکه ماه های سال نام هایی داشته اند، هر یک از روز های ماه نیز با نام هایی خوانده می شدند. به عنوان مثال روز نخست هر ماه، روز اورمزد، دومین روز هر ماه، روز بهمن ( به معنای سلامت و اندیشه بوده که اولین صفت خداوند نیز به شمار می آید.)، سومین روز هر ماه اردیبهشت ( به معنای راستی و پاکی بوده که از صفات خداوند محسوب می شود.)، چهارمین روز هر ماه شهریور ( به معنای شاهی و فرمانروایی آرمانی که خاص خداوند بوده است.)، نام پنجمین روز هر ماه نیز «سپندارمذ» خوانده می شده است.
تاریخ دقیق برپایی جشن سپندارمذ مشخص نمی باشد و نظریات مختلفی در این خصوص وجود دارد، اما برخی صاحب نظران این جشن را که دارای آئینی کهن می باشد، به دوران هخامنشیان نسبت داده اند؟. در خصوص این جشن عنوان شده است که ایرانیان باستان جهت سپاس از بانوانِ نزدیک خانواده و نیز همسران خود در حد توان و بضاعت هدایایی تدارک می دیده اند و آنها را به جهت زحمات یکساله ای که متحمل شده بودند، به آنها تقدیم می نمودند. در واقع این جشن برای زنان پاکدامن و نیز فروتن که فرزند نیک به دنیا آورده بودند، برگزار می شده است. و از این منظر، بسیار پر اهمیت بوده است. زنان در این روز لباس و کفشهای نو می پوشیدند و مورد تکریم و اطاعت از سوی مردانشان قرار می گرفتند. در این روز آنان از کارهای همیشگی شان در منزل و نیز سایر وظایف روزمره ی خود معاف بوده و به جای آنها مردها و پسر ها به این وظایف رسیدگی می کردند. همچنین قابل ذکر است که ایزد بانوی سپندارمذ به جهت نقش باروری و باردهی نیز مورد احترام بوده است و از این جهت از دیر باز، روز پنجم از اسفند در گاهشمار زرتشتی را روز زن و مادر معرفی نموده اند.
حتی عنوان شده که همزمان با این جشن مراسم دیگری با نام مرد گیران بر پا می شده است. در این مراسم دخترانی که آمادگی ازدواج داشته اند با میل و خواست خود، همسر و شریک زندگی شان را انتخاب می نموده اند. و شاید بدین جهت این جشن با نام مرد گیران نیز مشهور باشد؟. برخی صاحب نظران این جشن را جشن برزیگران معرفی نموده اند. گویا در روز اسفندگان چندین جشن با مناسک و آئین مختص خود برگزار می گردیده است که نخستین آن مژده گیران یا مردگیران بوده است.
از جمله افرادی که به این جشن اشاره داشته اند، ابوریحان بیرونی بوده است. وی در آثار الباقیه عنوان نموده است که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین می دانسته اند. اکثر صاحب نظران در خصوص این جشن عنوان نموده اند که اسپندارمذ موکل بر روی زمین و ایزد بانوی پشتیبان و نگهبان زنان شوهر دوست، درستکار و پارسا بوده است. بدین جهت این جشن را به زنان منصوب دانسته اند و از این منظر هدایایی به آنان می بخشیده اند.
امروزه نیز این جشن به منزله ی قدر دانی از بانوان همچنان مورد توجه می باشد و شاید بتوان عنوان نمود که ایرانیان باستان مردمانی بودند که همواره تلاش می کردند تا جنبه های شادمانه ی داستان ها و روایات، افسانه ها و اسطوره هایشان را به شکلی خاص منعکس نمایند.