اما با نزدیک شدن به قطب جنوب، اقیانوس آرام می شود و دنیای اطراف ما تغییر می کند. به نظر می رسد که در نا کجا آباد هستیم، یک کوه یخی به بزرگی یک ساختمان آپارتمانی در میسر ما عبور کرده و طیف درخشانی از رنگ آبی را که تاکنون به چشم ندیده بودم نمایان می کند. در افق، جزایر سفید پوشیده از برف شروع به نمایان شدن می کنند. برخی از مردم تصور می کنند که قطب جنوب یک بیابان منجمد شده است، اما این موضوع چندان از حقیقت دور نیست. به زودی فهمیدم که قطب جنوب در حال از هم پاشیدن است.
به محض رسیدن به قطب جنوب، تیم اعزامی این کشتی به طور روزانه برای دیدن حیات وحش گشت های دریایی را سازماندهی می کرد. در جزیره کوورویل، ما در میان پنگوئن ها و خلیج بهشت قدم می زدیم، در حالی که در میان کوه های یخی بالا و پایین می رفتیم، چشمانمان را برای دین وال ها باز نگه داشته بودیم.
یک روز صبح زود، یک صدای اضطراری بر روی سیستم کشتی گوش رسید: “خانم ها و آقایان ما متاسفیم که مزاحم شما شدیم، اما اگر در حال حاضر در بیرون نیستید و یا در کنار پنجره ایستاده اید، به شدت توصیه می کنیم که اکنون بیرون بیاید”.
در هر سفر دریایی، تیم اعزامی هرتیگروتن به مسافران فرصتی را می دهد که یک کمپ بر پا کنند و یک شب را برای خوابیدن در قطب جنوب بگذرانند. در این سفر، آن ها در جزیره دانسو اردو زده بودند، اما تنها نبودند. من قبل از فرا رسیدن کمپ را چک کردم و در حالی که چادرهای خود را بر پا کردند صدها پنگوئن ها به ساحل رسیدند. آن ها همسایه هایی کاملا پر سر و صدا بودند، اما این موضوع برای افراد کمپ مسئله مهمی نبود.
در آخرین روز و قبل از بازگشت به آمریکای جنوبی، من با کایاک صبحگاهی در خلیج ویلهلمینا به قطب جنوب نزدیک تر شدم. کایاک سواری در قطب جنوب نیاز به لایه های زیادی از لباس های خشک مخصوص و آماده سازی دارد. کایک سواری ما از ابتدا تا انتها، در حدود یک ساعت و نیم طول کشید قبل از اینکه ما حتی به روی آب برسیم. بعد از یک راهنمایی سریع و مختصر، ما مجاز بودیم که از بر فراز آب های دست نخورده و بکر عبور کنیم. با کوه های یخی که در بالای سر ما قرار دارد، به طرف یک کشتی شکسته قدیمی حرکت کردیم و چشمان مان را برای تماشای پنگوئن هایی که سرشان را از آب بیرون آورده اند، باز نگه داشتیم.
همان طور که کشتی میدناتسول به کانال دریک برمی گشت، نگاه نکردن به آن غیر ممکن بود. من از مکان دوری به اینجا آمده بودم و در مقایسه با وسعت این قاره، چیز های کمی دیدم. اما سپری کردن هر لحظه در این مکان بزرگ تر از لحظه قبل بود و بی نهایت زیبا.. سفری که یک بار در طول عمر تجربه می کنید.