بدین ترتیب خیلی زود متوجه می شویم که کتابخانه «هاسکل» با کتابخانه های دیگر بسیار متفاوت است. این کتابخانه دو ملیت دارد، یک پایش در ایالات متحده و پای دیگرش در کانادا است. آن خط سیاهی که وسط کتابخانه کشیده شده است که نواری چسبناک است نیز مرز بین دو کشور را مشخص می کند که شهرهای دربی لاین در ورمونت ایالات متحده را از استنستید در کبک کانادا جدا می سازد. در ورودی کتابخانه، برد بولتن عمومی و کتاب های بچه های در قسمت ایالات متحده و مابقی مجموعه کتاب های آن و اتاق مطالعه نیز در بخش کانادا قرار دارند.
حتی اخیراً رومری متوجه اتفاقی عجیب تر نیز شده است: برخی از بازدید کنندگان قبل از رسیدن به خط مرزی سیاه خشکشان می زند انگار که از این خط یک نیروی ناپیدای قوی خشک کننده پرتاب شده است. آن ها در اینترنت با این شایعه روبرو شده اند که عبور از این خط غیرقانونی است و البته این موضوع واقعیت ندارد. این کتابخانه به نحوی یک منطقه تجاری آزاد برای انسان هاست که برخلاف منطقه غیر نظامی بین دو کره، عبور از آن مانند دیگر مرزها دردسرساز نخواهد بود. اما چه شده که چنین مرز عجیب و غریبی شکل گرفته است. مرزها همواره انسان ها را حیرت زده کرده اند. مرزها چیزی در مورد جدایی دو دنیا هستند که هم پیچیده و هم ترسناک است. مرزها می توانند ترسناک باشند و این موضوع را نمی توان انکار کرد. آن ها به تاریکی و خطری که آن بیرون، در طرف دیگر وجود دارند. این همان چیزی است که باعث شده کتابخانه «هاسکل» آرامش بخش باشد و برخلاف دیگر مرزها استرس و ترس را به کسانی که قصد عبور از آن را دارند منتقل نسازد.
هال نیومن، یک شهروند کانادایی است که در این باره می گوید: « یک خط روی نقشه ظاهراً برای جدایی ما کشیده شده است، چیزی است که قرار است ما را از هم جدا سازد. اما این همان چیزی است که هاسکل را به چیزی فوق العاده تبدیل کرده است. بله از وسط آن یک مرز می گذرد اما همچنان مردم را به یکدیگر نزدیک می سازد. چقدر چنین چیزی فوق العاده است؟».
15 سال پیش بود که کتابخانه می خواست یک آسانسور جدید نصب کند. آسانسور در کانادا بود اما آوردن جرثقیل، که در خاک ایالات متحده بود، به کنار آن، حتی برای چندین ساعت نیز به معنای مذاکرات و کارهای زیادی بود. راه حل؟ در نهایت جرثقیل را در خاک ایالات متحده رها کرده و آسانسور را از طریق حریم هوایی کانادا بالا کشیدند. با این وجود رومری کار کردن در کتابخانه «هاسکل» را دوست دارد. این کتابخانه چیزی فراتر از یک موجودیت حیرت انگیز جغرافیایی است. در این دوران پرتنش ژئوپلتیکی که همه از دیوارهای مرزی سخن می گویند، این کتابخانه به ما یادآوری می کند که مرزها تنها داستان هایی هستند که توسط انسان ها خلق شده اند که به همان اندازه که ما می خواهیم می توانند واقعی و ترسناک باشند.
مرزها مکان هایی ایستا نیستند، آن ها با حال و هوای هر دو طرف خط تغییر می کنند. تغییر بزرگ برای این مرز خواب آلود بعد از حملات یازده سپتامبر رخ داد. خیابان هایی که مرز از میان آن ها می گذشت بسته شده و ترافیک شدیدی ایجاد شد. درختان بزرگ گلدانی در مقابل کتابخانه نصب شدند، مانعی که هیچکس که در 10 سپتامبر 2001 فکرش را هم نمی کرد. این روزها یک خودرو متعلق به سرویس امنیت داخلی کشور 24 ساعت شبانه روز در کنار درب ورودی کتابخانه حضور دارد.
بازی روی، یک داروساز در داروخانه براونز در دربی لاین در این باره می گوید :«من قبلا به همان اندازه که دوست آمریکایی داشتم دوستانی نیز از کانادا داشتم. به آن ها به چشم آمریکایی یا کانادایی نگاه نمی کردم. آن ها فقط دوستانم بودند. در ذهن ما، مرزها وجود ندارند». امروزه دو شهر هنوز هم سیستم آب مشترکی دارند اما دیگر مثل گذشته نیست. کتابخانه و خانه اپرای مجاور آن تنها نقاطی هستند که ساکنان دو طرف مرز همچنان در آن ها بدون مشکلی با یکدیگر تعامل دارند.
دربی لاین، مانند بسیاری از شهرهای کوچک، از لحاظ اقتصادی با مشکل مواجه شده است و این چیزی است که می توان با تماشای مغازه های این شهر به آن پی برد. رقابت بین فروشگاه های بزرگ را باید عامل این مشکل دانست اما به گفته روی، مرز نیز مقصر است. او می گوید: «تلاش زیاد برای جایزه ای اندک». گاهی اوقات مرزها باعث رونق اقتصاد محلی می شوند و گاهی نیز باعث از بین رفتن آن. مرزها هیچوقت بی طرف نیستند. برایان اسمیت، نماینده ایالت ورمونت که تمام عمرش را در دربی لاین زندگی کرده است می گوید: «من نیاز به محدود کردن قوانین را از 30 یا 40 سال پیش می دیدم اما برخی از کارهایی که می کنند غیرضروری است». اسمیت داستان یک مرد 85 ساله ورمونتی را روایت می کند که برای دیدن نامزد کانادایی اش باید با خودرو شخصی از مرز می گذشت. وقتی که برگشت، کامپیوترهای واحد امنیت داخلی ایالات متحده ارتباط خود با مرکز را از دست داده بودند، از این رو مامور این اداره که پیرمرد را نیز می شناخت از او خواست که یک ساعت پشت مرز بماند تا اتصال کامپیوترها دوباره برقرار شود. اسمیت می گوید: «این خنده دار است. کانادا دشمن ما نیست».
با این وجود در سال های اخیر برخی سعی کرده اند که از راحتی عبور از این مرز سوء استفاده کنند. در سال 2001، یک مرد اهل مونترال کانادا برای قاچاق یک کوله پشتی پر از اسلحه از طریق دستشویی کتابخانه دستگیر و بعدها به ایالت متحده مسترد شد تا به اتهاماتش رسیدگی شود. این موضوع برای پرسنل کتابخانه شوکه کننده بود که آن را هتک حرمت به یک مکان مقدس می دانستند. با این وجود در شرایط کنونی، آینده کتابخانه هاسکل در هاله ای از ابهام قرار دارد اما بستن آن بدون دردسر نیز امکان پذیر نیست و مردم دو طرف مرز به گفته خودشان دست به اعتراض خواهند زد.