مسجدی سفید با شهرتی آبی
آفتاب که بر کوچه پس کوچه های استانبول رخ بنماید، زیبایی های این شهر سراسر تاریخ سر بفلک می کشد. استانبول با همه زیبایی هایش حالا دو تکه است بخشی مدرن و امروزی و بخشی سراسر تاریخ. خودتان را به منطقه فاتح که برسانید قسطنطنیه سر از خاک برمی آورد و به یکباره در برابر چشمانتان ظاهر می شود. از همان دوردست ها مناره های بلند یک مسجد خودش را به رختان می کشد. در میان مناره ها گنبدی وسیع و یکدست سفید رنگ به چشم می خورد که گنبدهای کوچکتر احاطه اش کرده اند و در میان درختان سربفلک کشیده استانبول به وضوح دلبری می کند. خودمان را به میدان تاریخی سلطان احمد که سال ها قبل هیپودروم نامیده می شد و یادگار امپراطوری بیزانسی است می رسانیم.
از همان دور دست قبل از رسیدن به آت میدانی مسجد آبی به استقبالمان می آید و چشم ها را مجذوب خود می کند. اینجا در نزدیکی مسجد معروف ایاصوفیه یکی از کم نظیرترین مساجد تاریخی جهان قرار دارد که آخرین مسجد کلاسیک ساخته شده در دوره عثمانی است. مسجدی بزرگ که درست طبق میل سازنده اش باشکوه و پرجلوه است و شهرتش دهان به دهان چرخیده و در تمام عالم پیچیده است.
مسجدی عظیم که تنها طرح اولیه اش بر روی کاغذ تبدیل به یک کتاب قطور هشت جلدی شد که هنوز هم در موزه کاخ توپقاپی نگهداری می شود. پادشاه که وسواس زیادی بر روی ساخت این بنای مذهبی و عظیم داشت یکی از شاگردان معمار سنان را که از معماران مطرح قسطنطنیه در دوره عثمانی بوده و بناهای شکوهمند بسیاری را خلق کرده بود را مامور ساخت این مسجد زیبا می نماید.
محمد آقا صدفکار هم با هوشمندی و درایت راز و رمزهای معماری عثمانی فراگرفته از استادش را با الگوهای معماری بیزانسی ترکیب می کند و کار ساخت را در ماه اوت سال 1609 میلادی وقتی پادشاه جوان 19 سال داشت آغاز می کند. پادشاه که به سبب شکست های مکرر و انعقاد قراردادهای صلح آهی در بساط نداشت برای تامین هزینه های سرسام آور دست به دامن خزانه شاهی می شود. اینکار به مذاق علمای دربار عثمانی خوش نمی آید و مخالفت ها اوج می گیرد اما پادشاه مصرانه بر تصمیم خود پافشاری می کند و ساخت مسجد را آغاز می نماید.
شاید جالب باشد اگر بدانید که پادشاه جوان آنقدر بی تاب ساخت این مسجد بود که خودش هم گاهی در کارهای ساخت و سازش مشارکت می کرد تا بنا هرچه زودتر به پایان برسد. ساخت و ساز ادامه پیدا می کند و بالاخره در سال 1616 میلادی و بعد از 7 سال تلاش شبانه روزی کار ساخت این مسجد شکوهمند به نام مسجد سلطان احمد به پایان می رسد. مجموعه ای عظیم که نه تنها شامل یک مسجد بوده بلکه مدرسه، دانشگاه، آرامگاه، بیمارستان و یک مکتب را نیز دارا بوده است. یک مجموعه کامل و شاه پسند که در میان مردم نیز مقبول می افتد و مردم را از مسجد ایاصوفیه به مسجد سلطان احمد می کشاند.
شیرینی پایان کار اما برای شاه جوان که حالا 27 سال سن دارد دیری نمی پاید و یکسال پس از افتتاح مسجد پادشاه از دنیا می رود و در همان مقبره مجاور مسجد به خاک سپرده می شود. هنوز هم با گذر قرن ها و با نزدیک شدن غروب خورشید آبی آسمان برگنبدهای مسجد سلطان احمد منعکس می شود و رنگ آن را به آبی چشم نوازی تغییر می دهد. اما اگر از قدیمی ترها بپرسید حتما برایتان خواهند گفت که سال ها قبل از اینکه بناها و برج های استانبول در این شهر قد علم کنند اگر از دریای مدیترانه به مسجد می نگریستید، انعکاس آبی دریاها را نیز بر سر و روی این مسجد زیبا و چشم نواز می دیدید و چشمتان به جمال یک مسجد آبی روشن می شد.
حالا که به خیابان آت میدانی رسیده ایم، مسجد سلطان احمد یا همان مسجد آبی در برابر چشمانمان ظاهر می شود، گرچه نامهربانی روزگار در قرن نوزدهم سبب شده تا از مجموعه وسیع پادشاه محبوب عثمانی تنها همین مسجد و مقبره سلطان باقی بماند. مسجد هنوز هم سرپاست و یکی از مساجد شهر استانبول است که نمازهای 5گانه را برگزار می نماید. از لحظات اولیه اذان صبح تا کمی بعد از اذان مغرب هرروز می توانید خودتان را به این مسجد باشکوه برسانید و چرخی در آن بزنید و یا خودتان را به صفوف نمازگزاران رسانده و لذت مناجات در این مسجد را نیز با تمام وجود احساس کنید.
مسجد بزرگ سلطان احمد به سبب معماری باشکوهش در بین جهانیان شهره است. مسجدی به شکل مکعب مستطیل که بر بلندای آن یک گنبد بزرگ تعبیه شده است. اطراف این گنبد را 4 نیم گنبد کوچک تر در چهار طرف احاطه کرده اند. علاوه بر گنبد اصلی 4 گنبد کوچک نیز در اطراف گنبد اصلی قرار گرفته اند. علاوه بر این گنبدها 8 گنبد کوچک دیگر نیز بر جای جای سقف این مسجد به چشم می خورند. اما آنچه در طراحی این گنبدها جالب توجه است سیر قرارگیری گنبدهاست که به سان آبشار پایین آمده اند و گویی قرار است خودشان را به دریا برسانند. شگفتی دیگر این مسجد شش مناره بلند آن است که شما را به یاد قلم می اندازد. مناره های بلند و باریک قلمی شکل مسجد اما در زمان ساختشان پر از حرف و حدیث بوده اند. چرا که در آن زمان تنها مسجدی که در سراسر جهان اسلام شش مناره داشت مسجدالحرام بود و اینکار نوعی بی احترامی تلقی می شد. شاه که خیال کوتاه آمدن نداشت مشکل را به نحوی دیگر حل کرد و به معمار بنا دستور داد تا مناره ای را برای مسجدالحرام بسازد و با برپایی مناره هفتم قائله پایان یابد. بدین صورت نخستین مسجد از دو مسجد شش مناره استانبول ساخته شد.
برای بازدید از مسجد بهتر است از درب غربی آن وارد شوید جایی که سلطان احمد نیز از آن طریق وارد مسجد می شد. در این قسمت زنجیرهایی سنگین وزن آویخته می شده تا هرکس حتی پادشاه اگر قصد ورود به مسجد را داشته باشد با سری افکنده و با خضوع تمام وارد مسجد شود. با عبور از ورودی اصلی مقرنسکاری های شگفت انگیز و چشم نواز به استقبالتان می آید و با قدم نهادن در حیاط دلباز مسجد شکوه بنا را بیشتر حس خواهید کرد.
دورتا دورتان را رواق ها در برگرفته اند. با ستون های سنگی و تراش خورده و گنبدهایی کوچک که بر فراز هر یک از طاق ها تعبیه شده است. وضوخانه فعلی مسجد در همین رواق ها قرار دارد. در میان حیاط مسجد بنایی شش ضلعی با گنبدی کوچک بر فراز آن خودنمایی می کند که در سال های دور محل اصلی وضوخانه بوده و منبع آبی در آنجا قرار داشته است اما اکنون مورد استفاده قرار نمی گیرد.
حیاط بزرگ و وسیع مسجد را که پشت سر بگذارید وارد شبستان وسیع و حیرت انگیز مسجد آبی می شوید. آنچه در ابتدا به چشم می آید چلچراغ ها و شیشه های رنگی و پنجره های متعدد است که نور را به شیوه ای هنرمندانه در جای جای شبستان رسوخ داده اند. حضور نور آن هم با این شکل و شمایل عرفانی زیبایی شبستان را دو چندان کرده است. در میانه شبستان که بایستید و سر بلند کنید گنبد اصلی را به وضوح تشخیص خواهید داد.
با کاشی کاری هایی ظریف و نواری آبی رنگ که کمی به لاجوردی متمایل است و پنجره هایی که دورتادور گنبد را فرا گرفته اند. نور از این پنجره های مشبک به داخل نفوذ کرده و زیبایی کاشی کاری ها و ظرافتشان را گوشزد می کند. نیمچه گنبدهای اطراف هم کم از گنبد اصلی ندارند و به زیبایی تمام و هنرمندانه آراسته شده اند و به سیاق گنبد اصلی با پنجره های مشبک زینت داده شده اند. پنجره هایی زیبا با ابعاد متفاوت که تعداشان بیش از 250 پنجره است با شیشه های رنگی که پیشکش امپراطوری ایتالیایی ونیز بوده آراسته شده بودند اما حالا آن پیشکش ها با شیشه های دیگر جایگزین شده اند. اگرچه این شیشه های رنگی از کیفیت بالایی برخوردار نیستند اما نورهای رنگی هنوز هم در روحانی تر کردن این فضا نقش موثری دارند.
محرابی زیبا یکپارچه از سنگ مرمر مزین به آیاتی از کلام الله مجید آن هم به خط طلایی در کنار پنجره های قدی چشم هر بیننده ای را خیره می کند. کمی آن سوتر منبری بلند و یکپارچه طلایی به چشم می خورد که بسیار چشم نواز است. اما شکوه و شهرت این مسجد وامدار کاشی هایی است که آسمان آبی را به داخل مسجد کشانده اند. 20.000 قطعه کاشی با نقوش شورانگیز گل و بلبل و درخت که زندگی را یادآور می شوند. کاشی ها کار شهر نیقیه یا همان ایزنیک بوده که روزگاری مرکز کاشی های امپراطوری عثمانی بوده است. کاشی ایزنیک به استفاده از رنگ قرمز تند و زیبایش در نقش کاشی های لعابی و طرح گل های لاله خود شهره بوده است. گل های لاله و طرح سرخ رنگشان زیبایی وصف ناپذیری به نمای داخلی مسجد بخشیده اند.
کاشی ها در ابتدای دیوارها ساده ترند اما هرچه ارتفاع می گیرند بر شورشان افزوده شده و پر نقش و نگارتر می شوند. کاشی های آب رنگ حالا در بخش های بالاتر دیواره های مسجد قرار گرفته اند و نمای سقف را به آبی چشم نواز دلربایی مزین کرده اند. همین آبی بی نقص سبب شدت تا دنیا این مسجد را با نام مسجد کبود یا آبی بشناسد.
مسجد یکسره مفروش شده و همه ساله فرش هایش تعویض می شود. برخی از کاشی ها و موزائیک-های تاریخی آن نیز در موزه ای در مجاورت مسجد نگهداری می شود. بازدید از این مسجد زیبا رایگان است البته با رعایت پوشش مناسب.
سفر همیشه زیباست بخصوص اگر پای تاریخ و اصالت در میان باشد، آن وقت خیالتان راحت است که این سفر یک در سفر در تاریخ است با همه فراز و فرودهایش. قصد سفر به هر کجای ایران عزیز و رزرو هتل را که داشته باشید، از هتل های تهران گرفته تا هتل های کیش در کنار اقامتگاه های بوم گردی تنها با چند کلیک ساده در ایران هتل آنلاین برای شما میسر است. تضمین کمترین قیمت و بهره مندی از تخفیفات رزرو تنها بخشی از مزایای رزرو آنلاین از آی هو است.