اگر چه پرواز از شهر آتن تا کارپاتوس تنها یک ساعت طول می کشد اما این جزیره حسی در انتهای دنیا بودن را دارد، به خصوص وقتی که در فصول خلوت سال به کوهستان آرام منطقه شمالی الیمپوس (Olympos) سفر کنید. شهر پیگادیا (Pigadia)، اصلی ترین شهر جزیره، پرطرفداترین قسمت جزیره و جایی است که سل آنجا می ماند اما نمی خواهد وقت زیادی به آن اختصاص دهد.
نشانه هایی از مادرسالاری را می توان در روستای الیمپوس دید، روستایی در بخش شمالی جزیره و این همان ساختار غیرمعمول و ناشناخته ای است که سل می خواهد آن را درک نماید. الیمپوس اگر چه بسیار زیبا و رنگارنگ است اما یک جاذبه گردشگری پرطرفدار در جزیره به شمار نمی آید، دستکم در حال حاضر. با این وجود کارپاتوس از همه طرف سواحل زیبایی دارد و شباهتی با دیگر جزایر شلوغ یونان با امکانات 5 ستاره لاکچری، رستوران های مجلل و کافه هایی با دی جی های شناخته شده و فعال در تمام طول شب نیست.
از نانوایی تا تنور آجری
یکی از اولین توفقگاه های سل در گشت و گذارش در جزیره کارپاتوس، یک مرکز اقامتی و کشاورزی کوچک به نام آولونا (Avlona) در روستای الیمپوس است. مسیر منتهی به این مرکز بسیار طولانی و پرپیچ و خم است و در مناطقی بسیار خطرناک جلوه می کند زیرا صخره هایی از کوه جدا شده و روی جاده افتاده اند. این مسیر برای افراد نازک نارنجی مناسب نیست یا کسانی که تکان های شدید خودرو حال آن ها را خراب می کند. در آولونا اینترنت وجود ندارد و هیچ نانوایی یا فروشگاهی برای خرید مایحتاج روزانه نمی بینید. به جای آن ها تنور آجری دودی آنا لنتاکی را می بینیم که در فضای باز قرار دارد. خانه هایی معمولی مشرف به مزرعه سرسبز و شادابی که تپه بالای خانه لنتاکی را مزین کرده است دیده می شوند و از خانه لنتاکی یک دود با مزه شیرین بلند می شود.
لنتاکی بخش اعظم نان مورد نیاز برای جشن روز استقلال یونان که در راه است و همچنین مراسم کلیسای کاتولیک برای ضیافت روز بشارت در 25 ماه می را تامین خواهد کرد و دست های پینه بسته و چروک شده اش نشان می دهد که مدت زیادی است یا بهتر بگوییم، تمام زندگی اش، این وظیفه بر عهده او بوده است. در حالی که هر دو پاهایشان را باز کرده و کنار تنور آجری داغ ایستاده اند، سل از لنتاکی می پرسد: «چه کسی به تو یاد داد؟». لنتاکی هرگز تمرکزش بر تعداد قرص های نانی که در تنور است را از دست نمی دهد، آن ها را پشت و رو می کند و به خوبی می داند چه موقع باید آن ها را با ابزاری که شبیه یک کفگیر بزرگ است از تنور بیرون بکشد.
سل به وضوح از این که در ناهار را در شهر و در کنار مادران و پدران در بندر پیگادیا (Pigadia) بخورد لذت خواهد برد. پیگادیا محبوب ترین نقطه شهر برای گردشگران در این فصل بسیار خلوت و آرام از سال است. اما سل مصمم است که همین جا بماند. او می خواهد یاد بگیرد و دیدگاهی تازه بدست آورد و خوب می داند که این تجربه از طریق غذا خوردن در یک رستوران محلی یا خرید از یک فروشگاه سوغات آشپزخانه ای بدست نخواهد آمد. سفر پرپیچ و خم و تهوع آور به آولونا و الیمپوس در بخش شمالی جزیره بخشی ضروری از این ماجراجویی است که البته خسته کننده نیز هست.
سل در حالی که در کنار لنتاکی نشسته و کاسه ای پر از ماکارونی تازه پخته شده با مقداری کره، پیاز سرخ شده و ذره های پنیر روی آن در برابر خود می بیند هنوز چیز زیادی در مورد سبک زندگی مادرسالارانه این منطقه نمی داند اما با آنا، مادرسالار یک خانواده محلی آشنا شده است.
شاید بتوان گفت که خستگی سل از سبک زندگی پدرسالاری سل را به الیمپوس کشانده است. سل می گوید: «اینجا جامعه ای است که به خاطر حاکمیت زنان شناخته می شود. نمی دانم که این موضوع امروزه تا چه مقدار می تواند حقیقت داشته باشد». او همچنین می خواهد بداند که نقش و رابطه بین زنان و مردان این منطقه دوردست چه تفاوتی با جامعه مردسالاری که او می شناسد دارد. سل که دانشجوی تاریخ کلاسیک است ماهیت پدرسالاری را به چالش کشیده و در مورد اینکه چرا نقطه مقابل آن را قابل قبول تر می داند توضیح می دهد. آیا این امکان وجود دارد که ساختار پدرسالاری تدبیر و ساخته خود انسان ها بوده باشد؟
در کارپاتوس زنان ریاست را در آشپزخانه در اختیار دارند، نه تنها در خانه بلکه در رستوران های بزرگ و عمومی. آن ها لباس هایی خاص برای جشن ها و مراسمات مذهبی می پوشند در حالی که لباس مردان در این مراسم همان لباس های روزانه همیشگی است و کمتر کسی را با تزیینات و وسایل فردی مدرن امروزی می بینیم. اما از بسیاری از جهات، این مراسمات بیشتر ما را به یاد یک زمان دیگر می اندازند. اما سل متوجه چیزهایی می شود که نشان از تغییر از مردسالاری به سمت زن سالاری در الیمپوس دارد. زنان بیشتر از مردان با او هم صحبت می شوند. زنان نقش های بسیار مهمی در کارپاتوس دارند و از همه مهم تر این که این نقش ها بسیار ارج نهاده می شوند: «در بسیاری از جوامع قدرت زنان یک راز است اما در الیمپوس این راز بسیار آشکار است».
او در این باره چنین می گوید: «هدف داشتن میلیون ها گردشگر نیست اما هدف آمدن گروه های کوچک است» که برای چیزهایی مانند کلاس های آشپزی یا تورهای گردشگری پول خرج کنند که برای مردم محلی منفعت مالی داشته باشد. زنان کارپاتوس نیز مانند همیشه می توانند بیشترین نقش را در این زمینه داشته باشند. اگر آن ها خوش شانس باشند با گردشگرانی مانند سل روبرو خواهند شد، تشنه یادگیری و با بلوغ کافی برای سفر.