شیرگاه
همین که می دانیم مقصد سفرمان جایی در قلب مازندران است لبخندی پهن روی صورتمان نقش می بندد چرا که بارها مزه شیرین سفر به سرزمین عجایب سبز را چشیده ایم. سرزمینی در آغوش البرز نجیب و دلربا که انبوه درختان هیرکانی اش حتی با چند میلیون سال قدمت هنوز هم پرانرژی و پرغوغاست. مازندران با همدستی خزر و تابش سخاوتمندانه خورشید آنقدر زیباست که سینه اش مامن چشمه های بازیگوش است و آبشارهایش مثل عروسی پرناز قلب هر رهگذری را شیدای خود می کند. طعم نسیم های مازندران را که چشیده باشید، یک شب را که در دل کلبه های خفته در مه و جنگلش سپری کرده باشید، تنتان را به آب های روان این سرزمین که سپرده باشید حتما شما هم عاشق زیبایی های این سرزمین سبز شده اید. در میان زیبایی های وسوسه برانگیز مازندران، سوادکوه در میان همه دوستداران سفر و زیبایی به زیبایی های وصف ناپذیرش شهره است. سوادکوه دروازه ورود به مازندران است و خیلی ها در بدو ورود به مازندران از جاده ها و پیچ وخم هایش گذشته اند اما اگر دل به دل جاده های گمشده در دل جنگل ها و کوه هایش داده باشید و دل از آسفالت راه ها کنده باشید، سوادکوه سخاوتمندانه شگفتی هایش را برایتان رو می کند. مجموعه ای بی نظیر از زیبایی هایی که گاه تا مرز جنونی شیرین پیش می رود. سوادکوه شمالی بخشی از سوادکوه بزرگ بود که حالا برای خودش یک شهرستان تمام عیار است. شیرگاه مرکز این شهرستان چشم نواز و نقلی است. شیرگاه برای اهالی سفر و عاشقان کوه و جنگل آنقدر آشناست که شاید ده ها بار برای دیدن زیبایی هایش خود را به این شهر رسانده اند. فرقی نمی کند بهار باشد یا پاییز، عشق و هنرمندی اینجا در جنگل های خفته در سکوت شیرگاه و دره های گمشده در میان کوه هایش به اوج می رسد. در میان زیبایی های بی مثال شیرگان عازم منطقه لفور می شویم. جایی که قطعا خاطره سد هیجان انگیزش را در ذهن دارید.
لفور
لفور را به جرات می توان جادویی سبز نامید که در چهار فصل سال هم قدرتی ماورایی در سحر کردن چشم ها و قلب ها دارد و هوایش مستتان می کند. لفور نام دهستانی است که در شهرستان سوادکوه شمالی قرار گرفته و آوازه جنگل ها و دشت هایش در فراز و فرود دره و بلندی هایش، گوش و جان خیلی ها را اسیر کرده است. لفور از شمال خود را به جنگل های شیرگاه رسانده و در این وصال مثل همیشه ی زمین، معجزه هایی رو شده که پاهایتان را روی زمین میخکوب می کند. دره لاکره جایی در میان همین جنگل هاست.
روستای غوزک رودبار
کوله بار سفرتان را محکم ببنید و خودتان را برای یک جنگل نوردی و دره نوردی خارق العاده و هیجان انگیز آماده کنید. کفش هایتان را هم طوری انتخاب کنید که پا به پای شما وجب به وجب این دره ها را با جان و دل بپیمایند و وسط راه تنهایتان نگذارند. از شیرگاه به سمت بابل راهی شده و در طول مسیر حواستان را به تابلوها بدهید. 32 کیلومتری که از شیرگاه فاصله بگیرید به منطقه جنگلی لفور وارد می شوید. برای رسیدن به دره لاکره در اول راه روستای شارقلت را پشت سر می گذاریم. بعد مسیر را تا رسیدن به روستای مرزیدره ادامه داده و بعد هم روستاهای عالم کلا و رئیس کلا را پشت سر می گذاریم. مسیر هنوز ادامه دارد تا اینکه به روستای شاهکلا می رسیم . مسیر آنقدر زیبا و دلفریب است که گاه با بازی و نور و درختان سرگرم می شویم و گاه بازی جاده با درختان همراهمان میشود. تا رسیدن به شاهکلا جاده آسفالته است اما از این به بعد جاده و آسفالتش کمی نیم بند می شود و نرمک نرمک وارد محدوده جنگلی سرسبز و اعجاب انگیز می شویم. شاه کلا را که پشت سر بگذارید و خودتان را به جاده های گمشده در میان جنگل بسپارید در انتهای مسیر خاکی که بیش از چند کیلومتر نیست به روستای زیبای غوزک رودبار خواهید رسید.
غوزک رودبار روستایی کوچک است که شاید حتی روی نقشه هم پیدایش نکنید و تنها ده خانوار در آن ساکن اند. سکوت عجیب روستا، بوی چوب، درختان سرسبز و زیبایی مه که گاه روستا را در آغوش می کشد و خانه هایی که هنوز هم می توان ردپای مصالح سنتی را درآن دید دست و دلتان را می لرزاند که نکند هجوم آدم های به اصطلاح عاشق طبیعت صفا و صمیمیت این روستای زیبای پنهان شده در انبوه درختان را هم قربانی مدرنیته و هیاهوی دنیای آن سوی این جنگل ها بکند. وسیله نقلیتان را باید اینجا در غوزک رودبار ترک کنید و با همان کفش هایتان باقی مسیر را پیاده طی کنید اگرچه احتمالا نامناسب بودن جاده مجبورتان کرده شاه کلا تا غوزک رودبار را پیاده گز کنید. فکر می کنم همینکه پیاده شروع به گز کردن مسیر می کنیم و هوای تازه و دلچسب به سرمان می زند و بوی جنگل های هیرکانی مشام مان را پر می کند تازه لذت سفر زیر دندانمان مزه می کند.
از اینجا به بعد را بهتر است حتما از یک بلد راه کمک بگیرید چرا که قرار است عازم مسیرهای بکری شویم و جنگل شوخی بردار نیست. محلی ها می دانند که جنگل های بکر پیش رویتان خانه پلنگ ها و حیوانات وحشی است و گاهی هم ردپای خرس ها به چشم می خورد، پس اگر تجربه کمپینگ در چنین محیطی را نداشته اید حتما دست به دست بلد راه خودتان را به جنگل بسپارید. می توانید روی کمک گروه های طبیعت گردی هم حساب کنید و با یک گروه حاذق دره لاکره را فتح کنید. خودمان را به رودخانه بابلکرود می رسانیم که جایی در بالادست روستا جریان دارد. مسیرمان درست خلاف جریان حرکت آب رودخانه است.
دره لاکره
هر چه جلوتر می رویم مسیرمان بکرتر می شود و بیشتر در اعماق جنگل های هیرکانی فرو می رویم. گاهی در میان مسیر پل های قدیمی دست سازی به چشم می خورد که باید از رویشان گذر کنیم. پل هایی که حس خوب بکر بودن را به رگ و پی مان تزریق می کنند. صدای رودخانه و جنگلی که هی در سکوتی معجزه وار فرو می رود همه و همه هیجان زده مان می کند و ما را هی بیشتر عاشق این زیبایی عجیب و سبز می نماید. علاوه بر پل ها در مسیر که گاه اسیر دست پیچ و خم ها می شود کلبه هایی به چشم می خورد که انگار نزدیک است زیر بار این همه سرسبزی و لطافت دفن شوند. کلبه هایی چوبی و قدیمی که خوشبختانه هنوز از هجوم خانه های مدرن بیرون جنگل در امان مانده اند. کلبه ها متعلق به دامدارانی است که اغلب گوسفندانشان را برای چرا به مراتع سرسبز نزدیک روستا می برند. اگر در فصل بهار بخصوص اردیبهشت و خرداد ماه عازم این مسیر شده باشید گله ها را در دامنه خواهید دید و کلبه با حضور دامدارها صفایی دیگر دارد.
سگ های گله هم هوشیار و پر جنب و جوش هی به این طرف و آن طرف می روند و باید حواستان باشد که حساسشان نکنید و با اجازه صاحبش از مسیر گذر کنید. زمستان و پاییز اما با سرد شدن هوا کلبه خالی از سکنه است و در سکوت جنگل کمی اغواگرتر به نظر می رسد. مسیر را ادامه می دهیم و به قول بومی ها سه تلار را که پشت سر بگذاریم به مقصدمان می رسیم. تلار همان کلبه چوبی است که چند لحظه قبل دیدیم و نوعی روش محاسبه مسیر است هر کلبه نمایانگر یک منزل از راه است. سه منزل را که پشت سر بگذارید کم کم سر و کله دره ها و پرتگاه ها هم پیدا می شود. چند ساعتی از پیاده رویمان که گاه نیمه سنگین است می گذرد که خودمان را در میان دره اعجاب انگیز و بسیار بکر لاکره می بینیم.
باید به احترام این همه زیبایی تنها ایستاد و سکوت کرد و در اعماق این سکوت این همه زیبایی ناگفته را تنها دید و در اعماق دل و جان به خاطر سپرد. مطمئن باشید هیچ لنز یا هیچ کلمه ای نمی تواند شکوه و زیبایی دره لاکره را برایتان بازگو کند. هر کلام یا تصویری ناتوان خواهد بود چرا که محدود کردن این همه شکوه و زیبایی بکر و دست نخورده تقریبا غیر ممکن است. بدون شک دره لاکره یکی از شکوهمندترین دره های ایرانی است.
دره لاکره اما قریب به 30 و اندی کیلومتر طول دارد و در میان کوه های بلند بالا قرار گرفته است. دره نوردهای حرفه ای این دره را جزو فنی ترین دره های ایران می نامند که پیمایش اش کار هر کسی نیست و نیاز به تجهیزات کاملی دارد.
دره لاکره، مامن آبشارها
اگر اهل دره نوردی هستید بهتر است به مسیرمان ادامه داده و حرکت کنیم. راستش را بخواهید همان رودخانه بابلکرود که در روستای غوزک رودبار دیده بودیم و خلاف جهتش حرکت کرده بودیم تا سر از کارش دربیاوریم باعث شده این دره تا به این حد بی نظیر و اعجاب برانگیز باشد. هر چه بیشتر رو به جلو می رویم به سرچشمه این رودخانه پرآب نزدیک تر می شویم. حرکت رودخانه و برخوردش به سنگ ها و تخته سنگ ها سبب شده تا در این دره طولانی و بسیار زیبا حداقل شاهد بیست آبشار بلند بالا و پرآب باشیم که با شکوه تمام دره را آراسته اند. آبشار جلسنگ، آبشار کتو یا آبشارهای چندگانه چلاک هر کدامشان تنها بخشی از آبشارهای این دره استثنایی است که چیزی بین 30 الی 50 متر بلندی دارند. سقوط آبشارها و هجوم قطرات ریز آب که هزاران بار در برخورد با تخته سنگ ها شکسته اند و پروازشان بر فراز آبشار آنقدر ستودنی است که در میان این دره بکر میخکوبتان می کند.
با رسیدن به دره مسیرهای متعددی برای پیمایش پیش رویتان قرار دارد یکی به آبشار جل سنگ می رود دیگری به کتو یکی هم سر از آبشارهای چلاک در می آورد. دره پر از این آبشارهای کوتاه و بلند است. پیمایش دره لاکره به همین راحتی ها نیست و پر از فراز و نشیب است. کف دره را سنگ های ریز و درشت که گاه خزه رویشان دویده پر کرده اند. صخره های اطراف دره هم طوری برش خورده اند که می توانید میلیون ها سال گذر زمان را به راحتی در قامتشان به تماشا بنشینید. حرکت رودخانه در میان دره آن هم با شور و شوق و طراوتی وصف ناپذیر و هجوم درختان و گیاهان سرسبز و گاه حضور شگفت انگیز میوه های جنگلی با سکوتی حیرت انگیز که بر سرتاسر دره مستولی است این دره بکر و زیبا را به یک شگفتی بی بدیل مبدل کرده است.
فصل ها در دره لاکره
بهار بخصوص با فرارسیدن اردیبهشت ماه تولدی دوباره در دره لاکره است، آبشارهایی به غایت پرآب و چشمه هایی که جا بجا در طی مسیر به جوش و خروشند. درخت ها هم رخت نو بر تن کرده و همه چیز هیجان انگیز است. تابستان که هوای گرم و شرجی امان همه را می برد در دره لاکره بیشتر به یک بهشت خوش آب و رنگ می ماند اگرچه آبشار به قوت بهار نیست اما پاییز…
افسون پاییز در دره شکوهمند لاکره آنقدر گیراست که حالا حالاها از یادتان نخواهد رفت. فرشی هزاررنگ از برگ هایی که زیر پا سمفونی به راه انداخته اند و درختهایی که انگار یک نفر با حوصله و سروقت رنگ به رنگ نقاشی شان کرده است. با هوایی به غایت مطبوع و میوه های جنگلی دلربا و سکوتی وهم انگیز که حتما شما را هم به صف دلداگان این طبیعت زیبا ملحق خواهد کرد. زمستان هم فصل باشکوهی است که گفتن از زیبایی هایش آنقدرها هم ساده نیست اما طبیعت گردهای حرفه ای خوب می دانند که این شکوه لاکره و آبشارهایش زیر لایه ای از برف ستودنی تر است.
حتی اگر پای پیمایش دره را نداشتید بنشینید و از آن بالا این شکوه را به نظاره گر باشید به قول یک دوست گاهی تقدسی در این سکوت و زیبایی بکر هست که با هیچ فکر کردنی نمی توان به آن رسید.
حضور حیوانات وحشی شاید دلیل باشد بر اینکه اقامت در دره آنقدرها هم شدنی نباشد اما اگر قصد شب مانی در این بهشت زیبا را داشتید می توانید روی متل جوارم شیرگاه حساب کنید که نزدیک روستای شاه کلا یا همان نزدیکی شیرگاه یا حتی روستای اسبوک قرار دارد حساب کنید و در یک جنگل بی نظیر شب را به صبح برسانید، بنابراین حساب زمان را داشته باشید تا سروقت به کلبه ها برسید.