خانه >> جهانگردی >> چرا هندی ها زندگی را ساده گرفته و همیشه راضی هستند؟
چرا هندی ها زندگی را ساده گرفته و همیشه راضی هستند؟

چرا هندی ها زندگی را ساده گرفته و همیشه راضی هستند؟

فصل تابستان است و بسیاری از هموطنانمان برای رهایی از دغدغه های زندگی امروزی و البته گرمای طاقت فرسای این روزها، ترجیح می دهند به شهرهای خنک تر سفر کرده و با اقامت در برخی از بهترین هتل های ایران که در شهرهای خنک تر شمالی و جنوبی قرار دارند مدتی را به آرامش بگذرانند. با این وجود، داشتن آرامش در زندگی تنها با سفر به شمال کشور و رزرو هتل در رشت و مازندران و یا شهرهای جنوبی بدست نمی آید. گاهی اوقات برای داشتن یک آرامش تابستانه تنها لازم است چند روز کار را تعطیل کرده و در خانه استراحت کرد یا به جای ماندن در محل کار در ساعات گرم روز برای درآمد بیشتر، به خانه رفته و از یک خواب نیمروز در زیر کولر لذت برد. این فرهنگ زندگی همان چیزی است که در ادامه به جذابیت های آن خواهیم پرداخت.
اوایل سال جاری در یک بعدازظهر گرم به یکی از بازارهای محلی ایالت پنجاب در هند رفته و با مغازه های بسته مواجه شدم. در تلاش برای پیدا کردن یک جفت کفش بودم که آن ها را جایگزین کفش هایی کنم که در سال های اخیر با آن ها در شهرها و بازارهایی شبیه این بازار در منطقه گوآ قدم زده بودم. وقتی در مورد ساعت باز شدن این مغازه ها از دوستم سوال کردم، گفت که باید تا غروب صبر کنم تا مغازه ها باز شوند. بدین ترتیب دریافتم که در گوآ بین ساعت 13 تا 17 بعدازظهر هیچ مغازه ای باز نخواهد بود زیرا در ایالت غربی هند که در کنار دریا واقع شده همه از باور موسوم به «سوسگاد» (susegad) در هنگام صرف ناهار و دور ماندن از گرمای بیرون پیروی می کنند که یک باور عمومی است.

واژه «سوسگاد» که از واژه پرتغالی «سوسگادو» (sossegado) به معنای «آرام» یا «بی صدا» گرفته شده است به دیدگاه مردم گوآ برای آرامش و استراحت باز می گردد که به نظر می رسد در یک آرامش و رضایت همیشگی از زندگی به سر می برند. پری گوز، یک شهروند اهل گوآ که در شهر بنگالورو در ایالت کرناتاکای جنوبی هند زندگی می کند در این باره می گوید: «مانند خود خواب نیمروز، سوسگاد از این درک درونی می آید که نمی توانید و نباید با چیزهای کوچک مربوط به زندگی جنگید، مانند یک بعدازظهر گرم، شرجی و خواب آور تابستانی. بهترین کار این است که همه چیز را تعطیل کرده و مدتی را در سایه گذراند. در غیر این صورت قادر نخواهید بود که از غروب تابستانی خنکی که بدنبال آن می آید لذت ببرید». مانند دیگر شهروندان گوآ، گوز نیز از واژه اسپانیایی «siesta» به معنای خواب نیمروز یا قیلوله به جای واژه پرتغالی «sesta» استفاده می کند.
با این وجود، سوسگاد چیزی فراتر از یک چرت نیمروزی در ساعات گرم بعدازظهر است. شخار وایدیا، یکی از بازاریانی که در گوآ بدنیا آمده و بخش اعظم عمرش را در این شهر گذرانده می گوید: «سوسگاد به معنای زندگی کردن با سرعت پایین است، استفاده بی عجله از زمان شیرین خود در مورد همه چیز، سوال این است، این همه عجله برای چیست؟».
جوآنا لوبو، روزنامه نگاری است که در شمال گوآ بزرگ شده و اکنون در بمبئی زندگی می کند و ارتباط دوران کودکی خود با سبک زندگی مبتنی بر سوسگاد را چنین به یاد می آورد: «یک یکشنبه در کنار خانواده است، استراحت پس از یک ناهار سنگین پر از برنج، ماهی و سبزیجات، حرف زدن در مورد روستا یا بازی با کارت. احساس آرامش یا احساس رضایت از زندگی و دوست داشته شدن است».
رضایت از زندگی، سکوت فیزیکی و آرامش ذهنی چیزهایی بودند که هر بار با شهروندان گوآ صحبت می کردم به آن ها می رسیدم، هم در مورد آن هایی که در این منطقه از هند زندگی می کردند و هم کسانی که از آنجا مهاجرت کرده بودند. در حالی که دیگر شهرهای هند به خاطر سروصدای اتومبیل ها و ترافیک انسانی شان، به شکل بوق های متوالی و بحث های پرتنششان شناخته می شوند، در شهرها و روستاهای ایالت گوآ، صدای گوش نواز ناقوس کلیسا و صدای آرامش بخش زنگ دوچرخه هاست که زمان را به شما یادآور می شود.
هند
با این وجود و به گفته لوبو، فرهنگ سوسگاد به معنای ترویج تنبلی یا بی علاقگی به کار نیست: «به عنوان یک گوآیی که در خارج از این منطقه زندگی می کند یا گوآنی های بمبئی، بزرگ ترین دغدغه و شکایت من این است که این واژه تغییر معنا یافته و طوری ارائه شده که معنای تنبلی و استراحت پیشگی مردم گوآ را به ذهن متبادر می سازد. بعضی اوقات تنها چیزی که برای روح انسان مفید است داشتن یک نوشیدنی خنک و یک خواب نیمروز خوب است. این به معنای تنبلی و کاهلی نیست. این به معنای تصمیم گیری در مورد این که برای چه تلاش کنیم و اینکه از چه چیزی دست بکشیم است و البته داشتن حس تصمیم گیری بین این دو».
کلیشه ها در مورد مناطق و جوامع مختلف در هند شکل گرفته است اما هر کدام از آن ها با کمی دید شک و برتری بزرگ توسط دیگران مورد توجه قرار می گیرند؛ از پنجابی های پرسروصدا و بددهن تا بنگالی های سوء استفاده گر و واپسگرا. اما ایالت گوآ و مردمان آن کلیشه متفاوتی دارند. این ایالت که یکی از کمترین جمعیت های هند را دارد (تنها کمی بیش از 1.5 میلیون نفر) از یک تلفیق دینی شاد و منحصربفرد بین فرهنگ هندو هندی ها و تاثیرات کاتولیک مسیحی پرتغالی سود می برد.
پرتغالی ها اولین بار در سال 1510 به این منطقه از هند آمدند. دلایل آن ها برای آمدن به گوآ بسیار بود اما مهم ترین آن ها را می توان بردن ادویه های ارزشمندی مانند فلفل سیاه و هل سبز به پرتغال و ترویج مسیحیت دانست. چیزی که آن ها در گوآ یافتند برایشان بسیار خوشایند بود: سواحل دست نخورده و جنگل های انبوه و البته یک بندر در دسترس و کارآمد که تجارت دریایی در منطقه را تسهیل می بخشید. بدین ترتیب بود که پرتغالی ها برای بیش از 450 سال در این منطقه از هند حضور داشتند.
تنها در سال 1961 و 14 سال تمام پس از استقلال هند از بریتانیا بود که گوآ توانست از کنترل پرتغالی ها به عنوان یک مستعمره بیرون بیاید. با این وجود، هنوز هم صحبت ساکنان این منطقه در مورد هند و محل زندگی خودشان انگار که دو کشور کاملاً مجزا و مستقل هستند طبیعی است زیرا برخلاف دیگر ایالات هند، بین مردمان و سبک زندگی گوآ با هند و ایالات دیگر آن تفاوت های واضحی وجود دارد. و ردپای فرهنگ سوسگاد تنها یکی از ردپاهای تاثیر پرتغالی ها بر این منطقه از هند است، در ایالتی که روح معتدل و مدیترانه ای در آن موج می زند.
هند
بسیاری از شهروندان گوآیی از نسل های قدیمی تر هنوز هم پاسپورت های پرتغالی داشته و خانه های شخصی در پرتغال دارند. هنوز هم مردم زبان پرتغالی را در گوآ صحبت کرده و می فهمند، در حالی که سبک زندگی مبتنی بر سوسگاد، مذهب کاتولیک مسیحی، غذا، موسیقی و رقص، هنر و معماری این بخش از هند، هنوز هم از تاثیر قابل توجه دوران حکومت پرتغالی ها سخن می گوید.
فرهنگ غذایی این منطقه ترکیبی از غذاهای پرتغالی با مواد غذایی ساحلی مانند نارگیل و فلفل است و حتی نان اسنفجی پائو که در گوآ همه جا دیده می شود نیز هنوز هم از پرتغال وارد می شود. اگر ساعاتی در منطقه فونتاینهاس در پنجاب قدم بزنید که با عنوان محله لاتین گوآ از آن یاد می شود با معماری سنتی پرتغالی در کلیساها و عمارت های آن روبرو خواهید شد. در واقع تعداد بسیار کمی از ساکنان گوآ دست به تغییر معماری و ساختار خانه ها و عمارت های پرتغالی زنده اند و سعی بر این بوده که هنر و معماری سنتی ایالت تا حد امکان حفظ شده و دست نخورده باقی بماند.
وایدیا می گوید که احساس خویشاوندی و ارتباط نزدیک بین گوآ و پرتغال تا به امروز نیز ادامه داشته است: «برخلاف بریتانیایی ها که کنترل کامل و استعمارگرانه منابع هند را در دست گرفتند، پرتغالی ها گوآ را تنها یک مستعمره برای کسب درآمد نمی دیدند؛ در واقع این ایالت را بخشی از پرتغال می دانستند. از این رو مردم گوآ نیز آن ها را از خود می دانستند تا استعمارگرانی خارجی».
هند
در ادامه با خود گفتم که آیا فرهنگ سوسگاد تنها متعلق به مردمان کاتولیک ساکن گوآ است یا خیر زیرا میراٍ پرتغالی در میان گوآیی های کاتولیک بسیار قوی تر است، مردمانی که توسط کشیش های یسوعی پرتغالی به دین مسیحیت گرویده اند. می دانستم که تنها 25 درصد از مردم ساکن این ایالت کاتولیک هستند در حالی که اکثریت جمعیت آن، در حدود 66 درصد، هندو بوده و این موضوع باعث شده بود فکر کنم که شاید تنها آن دسته از گوآیی هایی که به دین مسیحیت گرویده اند به فرهنگ آرامش سوسگاد باورمند هستند. با این وجود با هر کسی که صحبت می کردم بیشتر به اشتباه خودم در این زمینه پی می بردم زیرا هر کسی که در این ایالت به دنیا آمده و یا حتی برای چند سال در آن زندگی کرده بود این فرهنگ را پذیرفته بود.
در واقع، به گفته یک وبلاگ نویس به نام آنورادا گویا که 5 سال پیش و پس از کار در دهلی نو و بنگالوور به گوآ نقل مکان کرده است، فرهنگ سوسگاد مانند آفتاب و دریای ایالت گوآ خود یک جاذبه گردشگری است که بسیاری را از سراسر نقاط کشور به این منطقه می کشاند. او می گوید که در طی 5 سال گذشته، از زمانی که به گوآ نقل مکان کرده، سبک زندگی روزمره او نیز کندتر و آسان تر شده و به شکل زندگی رایج مردم محلی این ایالت درآمده است.
وقتی که سعی کردم به عمق دلایل منحصربفرد بودن فرهنگ سوسگاد در گوآ نفوذ کنم، رفته رفته متوجه شدم که انسجام و همبستگی نزدیک و قوی مردم این منطقه در رواج این سبک زندگی تاثیر قابل توجهی داشته است. البته همه چیز در این فرهنگ با خواب نیمروزه شروع می شود، ضرورتی پذیرفته شده در جامعه ای کشاورز که روزگاری مردمان آن برای کار در مزارع یا صید ماهی و فروش در بازارهای صبحگاهی مجبور به زود بیدار شدن بودند. در کنار کار، آن ها یاد گرفتند که به استراحت نیز اهمیت دهند و بدین ترتیب تعادلی شکل گرفت که به احساس رضایت از زندگی و داشتن آرامش منتهی شد. از این رو حرکت از خواب نیمروز به فرهنگ سوسگاد یک تکامل طبیعی در سبک زندگی مردمان گوآیی بود.
ساکنان این منطقه بر این باورند که گوآ همواره با وفور نعمت و حاصلخیزی طبیعی مورد لطف خداوند بوده است، چیزی که در دیدگاه رضایتمندانه مردم منطقه نسبت به زندگی بی تاثیر نبوده است. ارتباطات اجتماعی هنوز هم در گوآ قوی است و مردم با هم و در کنار هم کشاورزی و برداشت محصولاتشان را انجام می دهند یا برای سفال گذاری سقف ها با نقاشی دیوار خانه ها به شکل گروهی به یکدیگر کمک می کنند.
هند
به باور ساکنان این منطقه، مرزهای روستایی و شهری برای آن ها تنها مفهومی نامی است و باور به مساوات و برابری انسان ها به طور ذاتی در نهاد مردمان این منطقه وجود دارد به طوری که هیچ کسی خود را از همسایه اش بهتر و برتر نمی داند. این باوری است که ریشه در گذشته این منطقه دارد، روزگاری که گوآ خود را منطقه ای متفاوت و منزوی از هند می دانست، نه از لحاظ جغرافیایی بلکه اجتماعی، هندی که تحت تسلط و حکومت بریتانیایی ها بوده و در مقابل پرتغالی ها بر گوآ حکومت می کردند. بدین ترتیب نیاز به انسجام، همبستگی و نزدیک بودن حس می شد، بدون این که به جایگاه اجتماعی یا تمایلات دینی توجهی شود.
همانطور که گویا می گوید: «وقتی که تازه به گوآ آمده اید، مدتی طول می کشد تا به رویکرد سوسگاد آن به زندگی عادت کنید اما وقتی که با ریتم آن هماهنگ شوید، از آن لذت برده و ریتمی خوشایند برای زندگی روزمره شما شکل می گیرد».

چیزهای عجیب وغیرمعمولی که فقط در توکیو، ژاپن می توانید پیدا کنید
ادامه مطلب

امتیاز دهید (چپ بیشترین)

این مطلب چقدر برای شما مفید بود؟

برچسب ها :

اشتراک گذاری

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
[search_hotel]
  • محبوب ترین ها
  • آخرین مقالات
  • منتخب سردبیر