شیخ روزبهان
روزبهان ابومحمدبن ابی نصربن روزبهان بقلی فسایی شیرازی را بسیاری از فضلا و عرفا با نام “شیخ شطاح” و یا شیخ روزبهان میشناسند. شیخی که به داشتن حالات روحی و عرفانی دلنشین شهره بوده است و خیلیها را شیفته وی میکرده است. داستان زندگی پر فراز و نشیب این شیخ بزرگ از سال 552 هجری قمری و از شهر فسا آغاز میشود. شاید این شیخ بزرگ را با نام شیخ بقلی فسایی نیز بشناسید. بقل یعنی سبزیفروش و چون شیخ روزگاری به این شغل اشتغال داشته و از اهالی فسا بوده است او را شیخ بقلی فسایی نیز مینامیدند. شیخ اما در اوان جوانی به ریاضت در کوههای شیراز شتافت و عمر خود را صرف عبادت میکرد و از همان روزگار جوانی میلی عجیب به عبادت و شناخت معبود خود داشت. نخستین مراد او هم در این راه را کتب تاریخی شیخ جمال الدین فسایی مینامند. او اما در همان سالهای جوانی راه تحصیل علم و دانش را در پی میگیرد و پس از عزیمت به سفر حج سالها در کنار کعبه و در شهر مکه مجاور میشود. پس از خروج از سرزمین عربستان هم برای تحصیل علم راهی مصر و شام شده و در محضر اساتید نامدار بسیاری به علمآموزی میپردازد.
سرانجام پس از گذر سالهایی طولانی بازهم به زادگاه خود فسا بازمیگردد و بعد هم عزم رفتن به شیراز را مینماید. در آن روزگار مسجد مهم عتیق هم هفتهای چند نوبت میزبان شیخ و مجالس وعظ وی بوده که از قضا شنوندگان بسیاری داشته است. شیخ که در ابتدای اقامت در شیراز در ملکی متعلق به یکی از دوستان خود ساکن بوده در نهایت اقدام به احداث یک رباط برای تعلیم و تربیت طالبان علم و تربیت و یک خانقاه برای عبادت و ریاضت خود مینماید و در همانجا مشغول زندگی میشود. شیخی که حتی در سالهای پایانی عمر خود با وجود مشکلات جسمی بسیار، بازهم مجالس وعظ خود را برپا نگاه میداشته است در نهایت در سال 606 هجری قمری چشم از جهان فرو میبندد. او آنقدر در میان اهلی شیراز محبوب و محل احترام بوده است که بنابر برخی منابع تاریخی در کنار مقبره فعلی و رباطی که خود شیخ ساخته بوده است چاهی قرار داشته که مردم برای گرفتن وضو و اقامه نماز در روزهای سهشنبه به جهت زیارت به آن مراجعه میکردند و به گرفتن حاحت از این مقبره اعتقادی راسخ داشتهاند. شاید جال باشد اگر بدانید که شاعر و عارف گمنام این روزهای شیراز روزگاری در میان اهالی نامدار شعر و ادب ایران یعنی مولوی، سعدی و جامی بسیار محبوب بوده است تا جایی که مولوی حتی برخی اشعارش را با مصرعی از شیخ آغاز میکرده است یا اینکه سعدی در آن شعر مشهورش خداوند را به شیخ روزبهان، که وی را شیخ کبیر مینامیده است، سوگند میدهد تا شیراز را حفظ نماید. حتی حافظ هم تاثیرپذیری از شیخ را در اشعار خود گاهی بهوضوح به رخ میکشد.
اگر سری به کتب تاریخی بزنید خواهید دید که نخستین کتاب در مورد شیخ را یکی از نوادگان شیخ که خود از شیوخ بزرگ شیراز بوده چیزی قریب به یکصد سال پس از مرگ وی منتشر میکند. خود شیخ هم کتب بسیاری را تالیف کرده و به نگارش درآورده است که در بین اهالی علم و ادب و عرفان بسیار شهره است. کتب و اشعار وی به دو زبان فارسی و عربی به چشم میخورد و بنابر نظریات کارشناسان امر این شیخ بزرگ و فاضل، فارسینویسی قهار و چیرهدست بوده که تسلط وی به ارکان ادبیات و زبان فارسی باستانی ایرانی هم به خوبی هویداست.
آرامگاه شیخ روزبهان
در انتهای خیابان لطفعلیخان زند و در محلهای که در بین اهالی شیراز با نام درب شیخ یا باغ نو شهره است، پشت حصارهای فلزی سادهای مقبرهای قرار دارد که متعلق به اوایل قرن هفتم هجری قمری است. مقبرهای که شاید فکرش را هم نکنید که متعلق به یکی از عرفا و فضلای بزرگ تاریخ شیراز و ایران باشد و حالا اینطور سوت و کور رها شده باشد. آنچه از پشت حصار فلزی این مقبره پیداست در ابتدا چشماندازی گلکاری و درختکاری شده است که اطراف مقبره را آراسته است. اطراف مقبره را هم مغازهها و خانهها فراگرفتهاند. درب ورودی مقبره را که بگشایید با حیاطی موزائیکی روبرو میشوید و حالا چشمانداز سرسبزتر این مقبره بیشتر به چشمتان میآید. یک ایوان بلندبالای کاشیکاری شده که رنگ فیروزهای آن به طرز هنرمندانهای زیبا و چشمنواز است در کنار نقوش اسلیمی چشمها را نوازش میدهد.
چند قدمی که به سمت جلو بردارید به سه پله عریض سنگی میرسید که حالا گذر زمان به خوبی بر روی چهرهشان هویداست. این سه پله سنگی را که بپیمایید در ابتدا به ایوانی موزاییکی میرسید که مسقف نیست. عرض ایوان را که طی کنید به ایوان مسقف بنا میرسید. ایوانی کاشیکاریشده که رنگ زیبای کاشیهایش به طرز عجیبی چشمنواز است. در دو سوی ایوان هم دو پنجره مشبک به چشم میخورد که مقبره را جذابتر نموده است. نگاهی به سقف ایوان که بیاندازید نقوش ایرانی را خواهید دید که بسیار چشمنوازند و سقف آجری ایوان را آراستهاند. بر سر در ایوان هم یک کتیبه با خط نستعلیق قرار دارد که نام صاحب این مقبره و تاریخ تولد و وفات وی بر روی آن نقش بسته است. مقبرهای که متعلق به شیخ فسایی یا شیخ روزبهان است. ایوان را که پشت سر بگذارید دو طاقنمای تو در تو را با چند پنجره مشبک خواهید دید که در میان آنها شش مقبره به چشم میخورد.
طاقنمای دوم هم بر بالای قبور ساختهشده و اتاقی کوچک بوجود آورده است که درست پشت مقبرهها قرار دارد و دو پنجره مشبک بر روی دیوارهای آن به چشم میخورد. بین پنجرهها هم باز ردپای یک کتیبه پیداست که بر روی آن به جزئیات ساخت این بنا بر روی مقبره شیخ روزبهان و فرزندانش، توضیحاتی داده شده است. بر طبق این کتیبه، این بنا توسط انجمن آثار ملی در فاصله بین سالهای دهه پنجاه هجری شمسی ساخته شده است. بنابراین بر طبق این کتیبه بنای این مقبره زیبا و ساده قدمت چندان ندارد و متعلق به نیمقرن گذشته است اما این مقبره زیبا و در عین حال ساده بر روی ساختمانهای رباط، خانقاه شیخ و سایر بناهایی که محل زندگی و تدریس شیخ بوده ساخته شده است.
به عبارتی اینجا همان رباط و خانقاهی است که خود شیخ روزگاری بنا کرده و مریدانش وی را در همان مکان به خاک سپرده بودهاند. آنطور که در کتب تاریخی ذکر شده است برای نخستینبار پس از سالها در سال 1337 هجری شمسی مرمتی بر روی مقبره شیخ انجام میگیرد اما در نهایت در دهه پنجاه شمسی این مقبره بر بلندای مقبره شیخ تصویبشده و ساخته میشود.
کتیبه دیگری هم کمی آنسوتر بر روی یکی دیگر از اضلاع این مقبره به چشم میخورد که به نام شیخ و تاریخ تولد و وفات وی و همچنین به سکنات و حالات شیخی بزرگ و فاضل و در عین حال دلداده و عاشق اشاره شده است. در این کتیبه بخشی از اشعار زیبای شیخ نیز نقش بسته است که هر بینندهای را به تحسین وامیدارد و روح بزرگ مرد خفته در این مقبره را به رخ میکشد. طول سنگقبر شیخ 1.69 متر و عرض آن در حدود 56 سانتیمتر و ارتفاع آن نیز 46 سانتیمتر است.