بابا رکنالدین کیست
بابا رکن الدین شیرازی، لقب یکی از علمای بزرگ و نامدار قرن هشتم هجریقمری است که «با نام مسعود بن عبدالله بیضاوی» در زمان حکومت ایلخانیان در شهر اصفهان زندگی میکرده است. وی که در یکی از روستاهای شهر بیضا شیراز متولد شده بود، از شاگردان عرفای مشهوری همانند عبدالرزاق کاشانی در زمینه عرفان نظری بود و از این طریق با طریقت سهروردیه قرابت پیدا کرد. این شیخ بزرگ نهتنها در طول حیات خود، که سالها پس از مرگ خویش نیز روشنگر راه علمای بسیاری بود بهگونهای که در میان مریدان وی نامهای بزرگی همچون شیخ بهایی، علامه مجلسی، میرزا حسن نائینی و سیدعبدالكریم رضوی كشمیری به چشم میخورد. بنابر نظر کارشناسان نسب این عارف وارسته به یکی از صحابی نامدار پیامبر اکرم(ص) به نام جابرابنعبدالله انصاری میرسد. این عارف و صوفی بزرگ را بابا مینامیدند چراکه وی در دوره خویش بسیاری از روندگان طریقت عرفان را ارشاد و راهنمایی میکرد و بنابر برخی منابع تاریخی در همان مکانی که به خاک سپرده شده است به همراه شاگردان و مریدان خود به ریاضت و عبادت و چلهنشینی میپرداخته است. بابا رکنالدین علاوه بر عرفان دستی هم بر شعر و ادب داشته است و هم بر زبان و ادبیات فارسی و هم بر ادبیات عربی به طور کامل مسلط بوده است.
مشهورترین کتاب این عارف بزرگ اما «نصوص الخصوص فیترجمة الفصوص» نام دارد که در واقع یک شرح فارسی بر کتاب مشهور «فصوصالحکم » نوشته «ابن عربی» است. بابا رکنالدین در نهایت در سال ۷۶۹ هجری قمری چشم از جهان فرومیبندد و در ساحل جنوبي زايندهرود و در نزدیکی پل خواجو برای همیشه آرام میگیرد. گورستانی که سالها به سبب حضور بابارکنالدین با همین نام خوانده میشود و محل زیارت و عبادت افراد بسیاری بوده است و بسياري از فقها، علما، شعرا و هنرمندان اصفهانی و غیر اصفهانی در مجاورت او و در این آرامستان به خاك سپرده شدند. بنابر گفته کارشناسان مدفن بابا رکنالدین قدیمیترین قبری است که از یک عالم اسلامی در گورستان بابارکنالدین یا همان آرامستان تخت فولاد قرار دارد.
آرامستان تخت فولاد
در میان بناهای تاریخی اصفهان محوطه تاریخی تخت فولاد یکی از مشهورترینهاست. آرامستانی وسیع و تاریخی که در جهان اسلام و تشیع بعد از قبرستان وادیالسلام بزرگترین آرامستان شیعیان است. یک محوطه تاریخی که مساحت آن چیزی در حدود 75 هکتار است و درست در ساحل جنوبی زایندهرود و در یکی از تاریخیترین بخشهای شهر اصفهان قرار دارد. در این آرامستان وسیع و شریف قریب به 2500 نفر از علما، فقها، حکما و هنرمندان به خاک سپرده شدهاند. در این آرامستان وسیع منطقهای قرار دارد که در بین اهالی این شهر با نام «لسانالارض» شناخته میشود و اشاره به روزهای نخست آفرینش انسان دارد. زمانی که خداوند از زمین و آسمان سوال مینماید و این قطعه از زمین در اصفهان فعلی پاسخ میدهد و لسانالارض نام میگیرد. بنابر برخی روایات امام حسن(ع) در این منطقه اقامتداشته و در آن نماز گزاردهاند. در این آرامستان شریف تکیهها، مقابر، شبستانها، مساجد و بناهای تاریخی متعددی قرار دارند که بر اهمیت تاریخی آن افزودهاند. در سالهای اخیر نیز بیش از 3700 شهید دفاع مقدس در این آرامستان به خاک سپرده شدهاند و مصلای مشهور شهر اصفهان نیز در این آرامستان بنا شده است. اما قدمت این محوطه تاریخی و بسیار مقدس به قرنها پیش بازمیگردد به طوریکه در این آرامستان مقبرهای قرار دارد که به یکی از پیامبران بنیاسرائیل با نام یوشعنبی نسبت داده شده است و نشان میدهد که قدمت این گورستان به دوران پیش از اسلام بازمیگردد. اما به نظر میرسد که این آرامستان درابتدا یک آرامستان نبوده است بلکه مکانی برای زندگی بوده است. در معماری اغلب تکیههای این آرامستان تاریخی تکیههایی قرار دارد که سبک و سیاق آنها درست همانند معماری خانههای تاریخی اصفهان است. در میان تکیهها هم بقعهای قرار دارد که تکیه با نام صاحب بقعه شناخته میشود.
اما این محوطه تاریخی از اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم کمکم شکل و شمایل یک آرامستان را به خود میگیرد و پس از تدفین بابارکنالدین در این آرامستان در بین مردم از جایگاه بالایی برخوردار بوده و به مکانی مقدس برای تدفین درگذشتگان و علما مبدل میشود. این آرامستان در زمان صفویه به باشکوهترین دوران خود میرسد و با عالیترین نمونههای هنری و بناهای جذاب و دیدنی آراسته میشود. در مورد نامگذاری این آرامستان به تخت فولاد هم گمانهزنیهای متعددی وجود دارد برخی معتقدندکه وجود مقبره فردی با نام بابا فولاد که یکی از عرفا و نیکنامان قرن دهم هجریقمری بوده است سببشده تا در قرون دهم و یازدهم و بعد از عصر شکوهمند صفوی نام تخت فولاد بر سر زبانها بیافتد. این آرامستان، که یکی از مراکز مهم فرهنگی و مذهبی شهر اصفهان است، در سال 1362 هجریشمسی در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده و دیگر هیچگونه تدفینی در آن صورت نگرفته است. یکی از مشهورترین و بهعبارتی نخستین عالم اسلامی مشهور خفته در این آرامستان همان بابا رکنالدین است که سبب میشود تا این آرامستان تا سالها با نام بابارکنالدین شناختهشود.
مکاشفه شیخ بهالدین
یکی از مریدان نامدار بابارکنالدین شیخ بهایی است که از علما و دانشمندان برجسته عصر صفوی بوده است. وی که روزی به همراه شاگردان خویش به زیارت مقبره بابا رکنالدین رفته بود در حال زیارت، ناگهان صدایی را از صاحب این مقبره میشنود که به وی متذکر میشود که «ای شیخ به فکر خود باش». شیخ که این ندا را دریافته بود رو به همراهان خویش میگوید آیا شما هم صدایی که من شنیدم را شنیدهاید؟ زمانی که همراهان وی از این امر اظهار بیاطلاعی مینمایند، شیخ عبای خود را بر روی سر کشیده و به خانه میشتابد و درمییابد که مرگ وی نزدیک است. درنهایت شش ماه را در خانه خود به عبادت پرداخته و در پایان ماه ششم رخت از جهان برمیبنند. داستان مکاشفه شیخ در این مقبره متبرکه دهان به دهان پیچیده و اعتقاد مردم را به این مقبره و صاحب آن بیشتر میگرداند. همین امر هم سبب میشود تا بسیاری این شیخ بزرگ و عارف وارسته را در زمره علما و عرفای شیعی قرار بدهند.
معماری مقبره بابا رکنالدین
در میان آرامستان بزرگ تخت فولاد و در بین تکیهها و بناهای تاریخ متعدد آن، تکیهای قرار دارد که با نام تکیه بابا رکنالدین شناخته میشود. در کنار مقبرههای و بناهای قدیمی این محوطه تکیه بابارکنالدین و بقعه واقع در آن در حال حاضر قدیمیترین بنا در این مجموعه تاریخی و مذهبی وسیع است که تاریخ ساخت آن مشخص است. به نظر میرسد بنای اولیه مقبره بابارکنالدین به عنوان یک آرامگاه در اصفهان در دوران حکومت ایلخانی و در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجریقمری ساخته شده است. بنایی پنج ضلعی که یک گنبد زیبای دوازده وجهی بر فراز آن خودنمایی میکرده است. پس از مکاشفه شیخ در میان مردم محبوبتر میشود و مقبره این عارف وارسته در زمان حکومت شاه عباس صفوی بازسازی میشود. برخی ساخت این بنا را به شاهعباس نسبت میدهند و در سفرنامه برخی گردشگران اروپایی همانند شاردن نیز این مقبره به دربار صفوی نسبت داده شده است اما بیشتر کارشناسان بر این باورند که ساخت این مقبره توسط خود اهالی اصفهان صورت گرفته و نام پادشاه نیز بهاجبار و برحسب شرایط روزگار بر روی کتیبه نقش بسته است. کار بازسازی این بقعه در سال 1030 و یا 1031 هجری شمسی و در دوران حکومت شاه عباس آغاز شده و در نهایت در سال 1039 هجری شمسی مقارن با دوران حکومت شاه صفی به پایان میرسد. بنای مقبره باردیگر در سال 1200 هجری شمسی و در دوران حکومت قاجار توسط فردی با نام «میرزا محمدنصیر بایزیدی بسطامی » مرمت و نوسازی میگردد.
متاسفانه در دوره حکومت ظلالسلطان در عهد ناصری، همانند بسیاری از بناهای تاریخی اصفهان، این مقبره نیز از آسیبها دراماننمانده و بخشهایی از آن تخریب میشود. حالا اما اگر سری به تختفولاد در بلوار سعادتآباد اصفهان بزنید، مقبره ساده اما در عینحال زیبا و باصلابت بابارکنالدین را در کمال زیبایی همچون نگینی درخشان در قلب تختفولاد خواهید یافت. بنایی آجری با دیوارهایی بلند که گنبدی هرمی با پایهای دوازده ضلعی بر روی آن قرار گرفته است. پوشش فیروزهای کاشیهای گنبد با طرح اسلیمی که در ابتدای پایه گنبد به چشم میخورد بسیار چشمنواز است. ارتفاع بلند این گنبد نیز آن را به نسبت تمام گنبدهای موجود در تختفولاد برتری داده است. بنای اصلی به شکل یک پنج ضلعی است که بر روی دیوارهای بلند آن طاقنماهایی طراحی شده است. این طاقنماها که بیشتر جلوه بصری دارند با کاشیهایی آبیرنگ و زیبا که مزین به نقوش اسلیمی است به زیبایی آراسته شده است. بر روی دیوارها نورگیرهایی مشبک نیز تعبیه شده است که نور داخل مقبره را در طول روز تامین مینماید.
استفاده از عددهای دوازده و پنج که در آیین تشیع معانی خاصی را در بر دارند، برخی را برآن داشته که صاحب این مقبره یک عالم شیعی بوده است. در ضلع شمال شرقی بنای مقبره سردری زیبا و کاشیکاریشده ساخته شده است، در دو طرف سردر نیز دو فضای ایوانمانند به همراه طاقنماهایی تعبیه شده است که بر زیبایی آن افزوده است. با گذر از سردر وارد ایوانی میشوید که در نگاه اول بلندی آن شما را مجذوب خود خواهد ساخت. ایوانی که قریب به 8 متر ارتفاع داشته و دورتادور آن را یک کتیبه زیبا فرا گرفته است. این کتیبه که به خط ثلث و به رنگ سفید بر روی یک زمینه چشمنواز لاجوردی نقشبسته، اثر یکی از خطاطان مشهور اصفهانی در عهد صفوی با نام محمدصالحاصفهانی است که نام وی و تاریخ 1039 نیز در انتهای متن عربی کتیبه بر روی آن نقش بسته است. اگر خوب نگاه کنید بر بالای در ورودی این بقعه و در زیر کتیبه کادرهایی به چشم میخورد که در آن مضامینی متبرک همانند حدیثی از پیامبر اکرم(ص) ، ذکر شریف «بسم الله الرحمن الرحیم»، اسامی پنج تن آل عبا و یک آیه شریفه به چشم میخورد. کمی بالاتر از کتیبه نیز یک پنجره مشبک فیروزهای درست بر بالای درب ورودی قرار گرفته است. سقف ایوان هم با آجرکاری و تکنیک کاربندی به همراه کاشیکاریهایی ظریف و اندک به رنگهای زرد، سیاه و آبی به زیبایی آراسته شده است.
در ایوان ورودی این بنا یک کتیبه مرمرین نیز قرار دارد که به تعمیر بنا توسط میرزا محمدنصیر بسطامی در ماه ذیالحجه سال 1200 هجری اشاره دارد.
با ورود به داخل مقبره، بنایی ساده و آجری به شکل پنجضلعی در برابر چشمان شما ظاهر میشود که هر ضلع آن قریب به شش متر طول دارد و هیچ تزئین خاصی در آن به چشم نمیخورد. بر فراز هر یک از اضلاع نیز یک طاق جناغی تعبیه شده است. این طاقهای جناغی در نهایت با تکنیکی جذاب طرح پنج ضلعی بنا را در انتها به یک دایره تبدل نمودهاند که بسیار جالب توجه است. ادامه این طرح معماری نیز به گنبد بنا ختم میشود که فضایی دلنشین را پدید آورده است. ایوان شرقی این مقبره بیپیرایه با نردههایی چوبی و مشبک فیروزهای رنگی از باقی فضا جداسازی شده است که قبر بابارکنالدین در آن واقع شده است. قبری ساده با سنگی مرمرین بدون هیچ خط و نشانی که کتیبهای سنگی بر بالای آن قرارگرفته و منقش به آیه شریفه سوره یونس است.
ایوان غربی هم با یک نرده چوبی دیگر احاطه شده است که در اصل مقبره دو تن از علمای بزرگ اصفهان با نام میرزا عبدالجواد نوری و دیگری فاضل نوری است. در کف مقبره هم یک دایره آجری قرمزرنگ با چند شعاع به چشم میخورد که بنابر نظر عامه مردم یک ساعت آفتابی است. سادگی این بنا با روح بزرگ عارف خفته در آن شما را مجذوب فضای بقعه بابا رکنالدین خواهدکرد.