به اشتراک گذاشتن یک رویای مشترک
در حالی که برخی از زوج ها رویای صاحب خانه شدن یا ماشین جدید را در سر می پرورانند، ما خواب دیدیم که یک یا دو سال را برای کشف مسیرهای ناشناخته بگذرانیم، زیر ستاره ها بخوابیم و با افراد تصادفی در سرتاسر جهان ملاقات کنیم.
سفر با کنار گذاشتن سایر مواردی که برایتان اهمیت دارد به معنای حرکت در جاده های سخت اما با هم است. این بدان معنی است که از بسیاری از کنسرت ها و شبهای سرگرم کننده با دوستانتان، صرف نظر می کنید تا برای برخی از مبالغ اضافی بلیط هواپیمای بعدیتان پس انداز کنید. هنگام برنامه ریزی سفر و رزرو هتل رویاییتان، با استدلال و دعوا مواجه می شوید. البته برای غلبه بر مشکلات راه های بسیاری وجود دارد، اما در پایان اگر هر دو در یک مسیر قرار بگیرید، با رسیدن به مصالحه، به هیچ وجه احساس بدی نخواهید کرد.
برای ما، قبل از تصمیم گیری و بسته بندی چمدان هایمان، چهار سال خواب و خیال پردازی لازم بود تا بتوانیم این سفر را آغاز کنیم. این کار با نشانه گذاری روی یک نقشه بزرگ به دیوار اتاق نشیمن، رفتن به تعطیلات کوچک به کشورهایی که جذاب و مقرون به صرفه بودند، میزبان Couchsurfers از سراسر جهان برای برقراری ارتباط و یادگیری مکانهای جذاب که قبلاً چیزی از آنها نشنیده ایم بود.
ما اغلب عکسها و فیلمهای جالب که در اینترنت پیدا کردیم را با یکدیگر به اشتراک گذاشتیم و ساعت ها در گفتگو درباره آنچه که ممکن است واقعاً در این مکان ها باشد بحث کردیم. ما خود را با مسافران فصلی محاصره کردیم و از تجربیات آنها آموختیم، و نکات ذهنی و راهنمایی های مفید را یادداشت کردیم. داستانهایی که از دیگران می شنوید، غالباً الهام بخش هستند و می توانند به تقویت رویاهایتان کمک کنند.
جنگیدیم و بحث کردیم که کی باید برویم، چگونه برویم و چرا باید برویم. همچنین در برخی مواقع هدفمان را کنار گذاشتیم و دیدمان را از دست دادیم، اما در نهایت انگیزه ی خود را برای بازگشت به مسیر و حتی بیشتر تلاش کردن به دست آوردیم.
اگر می توانید رویای آن را در سر بپرورانید بنابراین می توانید به آن برسید. و انجام این کار در دراز مدت بسیار سودمندتر است.
داشتن همان ژن سرگردان
سفر با یک دوست بسیار عالی است! اما آیا این به معنایی یکسان برای هر دوی شماست؟
هنگامی که یک شخص گزینه تعطیلات بسته را با گشت و گذارهای زیاد و تورهای تفریحی در سطح شهر در نظر می گیرد، ممکن است شخص دیگری با فکر سفر در گروه های بزرگ سازمان یافته وحشت زده شود. قبل از سفر طولانی مدت، شاید عاقلانه باشد که چند بلیط پرماجرا را با بلیط های برگشت بررسی کنید تا ببینید چگونه با یکدیگر کنار می آیید.
در سال 2010، ما اولین سفر کوله پشتی خود را به تایلند انجام دادیم. ما چیزی بیشتر از آنچه Lonely Planet به ما گفته بود نمی دانستیم. این اولین بار در آسیا و بار اول در چنین فرهنگ ناآشنایی بود، بنابراین بیشتر با کتاب سفر کردیم.
ما فهمیدیم که در مورد سطح ماجراجویانه مان مشترک هستیم، و این که هردو مایل هستیم از مناطق راحتی خود خارج شویم. ما غذاهای خیابانی را بیشتر از رستوران های خوب ترجیح میدادیم و به جای اینکه در هتل های گران قیمت قرار بگیریم از تمهیدات ارزان قیمت استفاده کردیم و ترجیح می دادیم در اطراف راه برویم یا با یک اسکوتر رانندگی کنیم و اینگونه در ساحل تفریح کنیم. ما در مورد فرهنگ تایلندی جذابیت هایی را به اشتراک گذاشتیم و عاشق مردم محلی شدیم.
اولین سفر ما با هم موفقیتی بود که ما را ترغیب کرد تا طی سالهای بعد بیشتر سفر کنیم و بیشتر از حالت عادی سفر کنیم و قبل از عزیمت و چیدن مقدمات آزمایش بیشتری انجام دهیم.
سازش همه چیز است
هزاران چیز وجود دارد که ما در هنگام سفر در مورد آن ها آنها اختلاف نظر داریم و درباره آنها بحث می کنیم. در کنار هم بودن 24ساعته فرصت های زیادی به ما می آموزد که همیشه نمی بینیم که دیدگاه، ایده ها و سطح هیجانمان یکی باشد. تنها راه برای زنده ماندن از این جنون، سازش در حال سفر است.
برای برخی ممکن است عجیب به نظر برسد وقتی می گوییم پول گزینه ی مهمی برای سفر کردن ما نیست. این بدان دلیل نیست که بودجه نامحدودی داریم، بلکه به دلیل اینست که هر دوی ما می دانیم که روزانه بین 25 تا 30 یورو خرج می کنیم، بنابراین تمام تصمیماتی که می گیریم باید به ما در حفظ این بودجه کمک کنند. اختلافات روزانه ما عموماً شامل موارد بسیار ساده تری از قبیل:
– در حالی که آندره از نگاه کردن به کوچه های تاریک و ساختمان های متروکه لذت می برد، من ترجیح می دهم در خیابان های شلوغ بایستم و منتظر او باشم.
– در حالی که من از پیاده روی خوشم می آید، آندره از وسایل حمل و نقل عمومی محلی استقبال می کند، که بعضی اوقات می تواند کاملاً افراطی باشد.
– آندره می تواند به راحتی برای چند روز متوالی در خانه کتاب بخواند و یا اینکه خودش را با کامپیوتر سرگرم کند، در حالی که من بعد از گذشت چند ساعت از حالت آرامش، دیوانه می شوم.
– من عاشق سوپ های گیاهی خوشمزه هستم در حالی که آندره مکان هایی را که مرغ و برنج سرخ شده را سرو می کنند ترجیح می دهد (حتی اگر فرصتی وجود داشته باشد “مرغ” ممکن است در واقع کبوتر باشد)، که می تواند بحث هایی درباره معده های خالی وجود باشد.
یادگیری در مورد هیولای خلق و خوی بد
هیچ چیز بدتر از یک همراه مسافرتی خلوت نیست، اما شما می توانید در تشخیص علائم حکایت از بروز مشکل در تجربه، مهارت زیادی کسب کنید.
به عنوان نمونه، ما در هانوی، ویتنام، یک خوابگاه بسیار خوب را انتخاب کردیم که دارای کلوپ های شبانه در طبقه اول و پنجم بود و طبقه ی سوم کاملا به شرکت کنندگان مهمانی تختخواب داده شده بود. حتی با استفاده از گوش گیر، من فقط دو ساعت خوابیدم، که به معنای یک روز واقعا خشن برای آندره بود.
هر زوج مشکلات و راه حل های خاص خود را دارند – در اینجا چند مورد در مورد ماست:
یک مجرم بحران خلقی شماره یک، مواد غذایی است
راستش را بخواهید، همه می توانیم در مواقع گرسنگی کمی عصبی باشیم. جای تعجبی نیست که اسنیکرز در این باره تبلیغاتی انجام داد و اظهار داشت که ما در مواقع گرسنگی کاملا خودمان نیستیم. حتی شایعاتی وجود دارد که اسنیکرز توسط یک زوج آمریکایی ساخته شده است!
درس های آموخته شده: همیشه برخی از میان وعده های مورد علاقه تان را در کیفتان حمل کنید اینگونه قهرمان روز خواهید بود. آجیل برای من، اسنیکرز برای آندره و ما می توانیم بعد از آن با آرامش زندگی کنیم. همچنین، هر کس گرسنه تر باشد، می تواند محلی برای خوردن غذا انتخاب کند، به عنوان مثال pho یا برنج.
دومین سرکوب خلقی، عدم وجود خواب است
من واقعاً سبک خواب هستم و حتی گوش گیر ها کمک زیادی نمی کنند، در حالی که آندره تمام شب را می چرخد…
یک بار وقتی در بلغارستان در یک چادر می خوابیدیم، تشک آندره شکست و سردی زمین او را از خواب بیدار کرد. یک شب بیدار ماندن تا حدی خستگی و گیجی روز بعد را تضمین میکند.
درس آموخته شده: نکته تاسف آور این است که شما نمی توانید در مورد این نوع روزها کاری انجام دهید. قبل از شروع بحث و گفتگو، فقط مسائل را نادیده بگیرید، 10 نفس عمیق بکشید و سعی کنید نسبت به شریک زندگیتان دلسوز باشید. پس از همه، یکی از شما به خوبی استراحت کرده است (امیدوارم)، و آن را درخشان تر از زندگی می بیند. این نوع روزها برای انجام برخی کارهای احمقانه، فان و زیبا نیز مناسب هستند تا لبخند بزنید.
کم اولویت ترین اما نه کم اهمیت ترین – انتظار
انتظار ماشین، منتظر اتوبوس بودن، انتظار کشتی، انتظار برای کسی، انتظار برای قانع کردن کسی و جواب دادن به شما، انتظار برای رسیدن به جایی…. منتظر باشید که مطمئناً تمامی این ها می تواند آزار دهنده باشد.
بیایید فرض کنیم که شما باید برای مدت زمان مشخصی منتظر یک ماشین باشید و می دانید که طی چند ساعت دیگر هوا تاریک خواهد بود. اگر بعد از گذشت یک ساعت هیچ خودرویی شما را سوار نکرد، خواهید فهمید که آن مکان احتمالاً مکانی ایده آل برای هیچهایک کردن نیست. احتمالاً شما نیز گرسنه هستید. نکته ای که می توان یقین داشت این است که به احتمال زیاد تقصیر شریک زندگی شما است که این انتخاب را داشته است و به احتمال زیاد احساسات شما نسبت به یکدیگر متقابل خواهد بود.
ممکن است خودتان را در حالی بیابید که به شریک زندگیتان در مورد این که چرا مکان دیگر در 100 متر جنوب بسیار بهتر است در حال توضیح دادن هستید. و شخصی باید مسئول علامتی باشد که خیلی کوچک است و از 500 متر دورتر دیده نمی شود! چه چیزی می تواند بهتر از این باشد که راهتان را برای خروج از وضعیت استدلال بیابید؟
خوب، بد و زشت
درست است که سفر بدترین حالت را در ما به وجود می آورد. روزهایی وجود دارد که شما نمی توانید سرتان را با هر چیزی گرم کنید، موقعیت ها بیش از حد پرتلاطم شوند. تختخوابها ممکن است اشکال داشته باشند، غذا ممکن است خراب شود، ممکن است مردی که در سفره دیگر نشسته است مشکوک به نظر برسد و هوا برای تحمل خیلی گرم باشد. ریختن هر آنچه که می توانید روی شخصی که به شما نزدیکتر است، بسیار ساده است، شخصی که احتمالاً سعی می کند همه توان خود را انجام دهد تا احساس بهتری داشته باشد.
خوشبختانه فقط 24 ساعت در روز وجود دارد. موارد بد یا به زودی فراموش می شوند و یا با لبخند حل می شوند زیرا احتمالاً شروع این مسئله بسیار احمقانه بود. فقط به یاد داشته باشید که کودکانه بمانید – بزرگسالان در بسیاری از شرایط تمایل دارند بیش از حد فکر کنند و بیش از حد واکنش نشان دهند!
مسافرت منحنی یادگیری عظیمی برای هر دو شریک است. هر روز چیزهای جدیدی درباره خودتان کشف می کنید و خود را در موقعیت هایی پیدا می کنید که توصیف آن بر روی کاغذ ممکن نیست. یاد خواهید گرفت که با هر موقعیت جدید و هر روحیه شریک زندگی خود سازگار شوید. این اتفاق برای اغلب افراد به صورت روزانه اتفاق می افتد، اما سفر باعث می شود این اتفاق سریع تر رخ دهد.
شما یاد خواهید گرفت که برای زمانی که شخص دیگری احساس کمبود مالی دارد، تشویق کننده باشید. شما آماده خواهید بود به عنوان یک سنگ محکم مانند زمانهایی که ممکن است از هم پاشیده شوند عمل کنید. بدون هیچ دلیل واضحی خود را کاملاً متنفرانه از دوست مسافرت خود می دانید، و سپس دوستانه بی پایان او را برای دقیقه ای که مشکل برطرف شده است دوست دارید.
همچنین توانایی خود را در پوشیدن همان جوراب در چهار روز پشت سر هم را پیدا خواهید کرد و یاد می گیرید که وقتی که چند روز به حمام نرفته است از بوی شریک زندگی خود قدردانی کنید. خواهید آموخت که لباس های شیک و لوکس، باعث نمی شود که شریک زندگی تان حتی کمی جذاب تر باشد. و دسترسی به حمام و بوییدن بعضی از عطرها البته بهترین چیزی خواهد بود که ممکن است برایتان اتفاق بیفتند.
همه این شرایط عجیب و غریب سفرهای شما را ارزشمند می کند. اگر تجربیات ناراحت کننده ای نداشته باشید، هیچ تغییری در ارزش ها ایجاد نخواهید کرد، بنابراین آنها را در آغوش بگیرید!
پیش نیازها
آنچه که در بالا به آن اشاره کردم ممکن است برای همه صدق نکند، درعوض آنها چیزهایی هستند که باید بخاطر بسپارید. در حالت ایده آل هر دوی شما سرگرمی ها و ارزش های مشابهی دارید. اگرچه ممکن است یک شخص غواصی را برگزیند در حالی که دیگری در حال صعود است، شاید بهتر باشد که بتوانید از این تجربه ها با هم لذت ببرید. در دراز مدت، ممکن است کار نکند اگر مثلاً یک نفر عصرها را در کافه ها بگذراند و دیگری در رستوران ها بخورد.
لذت رسیدن به اهداف مشترک دو برابر است زیرا می توانید برای خودتان و دیگری که در کنار شما است خوشحال باشید. لازم است که هر دوی شما تجربیات و هیجانات یکسان داشته باشید.
ما داستان های بسیاری از مسافران مجرد را شنیده ایم که هنوز شریک زندگی مناسب خود را پیدا نکرده اند، اما راه بهتر برای پیدا کردن یکی همسفر چیست؟ دوباره، به کسانی که ترجیح می دهند به تنهایی سفر کنند، توجه کنید – شما مستقل هستید و زمان زندگی خود را دارید. سفر به عنوان یک زوج قطعاً برای همه مناسب نیست!
دو سنت ما
راستش را بخواهید، سفر با شریک زندگی می تواند بهترین تصمیمی باشد که تاکنون اتخاذ کرده اید. همیشه شخصی وجود دارد و با او صحبت خواهید کرد، کسی که شما را خیلی بیشتر از دیگران درک کند. کسی که نیاز شما را برآورده کند، می تواند یک رستوران را پیدا کند که غذای خانگی مورد علاقه تان را داشته باشد. کسی که هنگام دریافت بسته ای از مادرتان، به اندازه شما هیجان زده خواهد شد. شخصی که شیرینی را که برای او ارسال کرده اند به اشتراک بگذارد.