خانه >> ایرانگردی >> شهر سوخته زابل
شهر سوخته زابل

شهر سوخته زابل

شهر سوخته پرده اول

سرگذشت سیستان بیشتر شبیه قصه هایی است که پیرمردها در یک روز سرد و بارانی توی یک قهوه خانه وقتی قلیانشان را چاق می کنند برای جوان ترها تعریف میکنند، شبیه قصه هایی که پسر نوجوان کنجکاوی پیچیده به پر و پای مادر از زیر زبانش بیرون می کشد، مثل سرزمینی که آوازه گنج هایش ماجراجویان بسیاری را به دنبال خود راهی آن دیار می کند. اما در لا به لای نقالی های قهوه خانه ها از دلاوری های رستم و زال و اعجاب سیمرغ کسی حرفی از اعجاز خفته سیستان و بلوچستان نمی زند. از دورانی که بیشتر شبیه افسانه های دیو و پری است. اصلا سیستان مهد قصه ها و افسانه های ناشدنی است. سرزمین روزهای جادویی فراموش شده. شاید باورتان نشود اما در سیستان داغ و تفت دیده و خشک امروز درست در حاشیه جاده ای که زابل را به زاهدان می رساند آثاری از یکی از پرشکوه ترین روزهای آغازین تاریخ چهره از خاک بیرون کشیده است، که رازهای گشوده اش برق از سر هر بیننده و شنونده ای می پراند. شهری که نام آن هم در پیچ و تاب تاریخ از یاد رفته و حالا چند سالی است که بعد از کاوش و کند و کاو در کذشته اش نام شهر سوخته را یدک می کشد.

شهر سوخته پرده دوم
انچه که در پیش رو می بینید، بقایای کاوش شده شهری است که در دنیای امروز شهر سوخته نامیده می شود. شهری که ظاهر امروزش خشک و کم آب است، اما در گذشته های دور چیزی در حدود پنج هزار و دویست سال پیش اینجا یکی از آبادترین تمدن های روزگار خود بوده است. شهری پر از خانه هایی با دیوار های کاه گلی و سقفی حصیری در سایه سار درختان بید مجنون، افرا و سپیدار، همنشین با هیرمند پر قدرت و سرزنده آن روزها که کشاورزی در آن رونق فراوان داشته است. شهری متمدن و پیشرو که اصلا هم ظاهری ابتدایی و اولیه نداشته است .

روستای ورکانه همدان
ادامه مطلب

شهری با لوله کشی آب و فاضلاب و معماری شهری خاص در هزاران سال پیش که حیرت انگیز است. و مردمانی که محل سکونت و محل کسب و کارشان از هم جدا بوده و مراکز صنعتی داشته و گورستانی که در بیرون شهر قرار داشته است. شهر مردمانی صنعتگر که علاوه بر کشاورزی بازارهای پررونق دیگری نیز داشتند.
shahre sookhte
جواهر سازی آن هم با ظرافتی باور نکردنی در دوران کهن و ورقه های طلایی با قطر یک مییلیمتر که با لاجورد آراسته شده و جواهرات زیبایی که خلق می شدند، جواهراتی با سوراخ های بسیار ریزی که موی اسب را از آن عبور می دادند و هنوز هم نمی دانیم چطور این کار را انجام می دادند.
shahre sookhte
انواع پارچه های یکرنگ و رنگارنگ که نشان از اهمیت پوشش در میان مردمان خوش پوش آن دوران بوده است، و مردمانی که قلاب بافی کرده و تورهای ماهیگیری می بافتند تا ماهی صید کنند و از نیزارهای انبوه اطراف هیرمند برای حصیر بافی استفاده می کردند. این شهر آباد که مردمانش پیشه های مختلفی داشتند با کشور های همسایه هم روابط خوبی داشته و تجارت در آن رونق بسیار داشته است. گواه این مدعا لوح نوشته ای همراه با مهر ایلامی متعلق به آن دوران است، که نشان از پیشرفت مردمان آن دوران در دستیافتن به فراسوی مرزهایشان بوده است. اعجاب انگیزتر آنکه مردم روزگار دور این دیار پزشکان چیره دستی نیز بوده اند و آنقدر جسور بوده اند که سری را شکافته و استخوان شکسته ی دختری را ترمیم کرده اند. و حیرت انگیزتر اولین چشم مصنوعی جهان که متعلق به بانویی جوان بوده و آنچنان زیبا درست شده که حتی مویرگ های چشم هم بر روی این چشم مصنوعی بازسازی شده است.
shahre sookhte
این مردمان شاد و سرزنده و تلاشگر و هنرمند خالق اولین انیمیشن جهان نیز هستند. بز بازیگوشی که دوان دوان دور یک جام می دود تا به درختی برسد و از برگ های آن تناول کند. مردمی که تفریح و سرگرمی را نیز چاشنی زندگی کرده بودند و اولین بازی آن دوران که شبیه تخته نرد امروزی است جزو تفریحات مردمان آن دیار بوده است.
shahre sookhte

شهری که فراز و فرود بسیاری را تجربه کرده و در مدفن هایش نشان از مادرانی است که کودکانشان را از سر ضعف و قحطی و یا بیماری همه گیری از دست داده اند و یا گورهایی که صاحبانشان با توشه راه و آذوقه فراوان رهسپار دیار دیگری شده اند. اما چه شد که شهری با آن همه زندگی به یک باره رنگ خاموشی گرفت؟

شهر سوخته پرده آخر
آش نخورده و دهن سوخته حکایت شهری است که هیچ گاه رنگ آتش و جنگ را به خود ندیده اما سوخته نامیده می شود. دلیل این نامگذاری آثار وسیع خاکستر در این شهر است. شهری که کاوش ها نشان می دهد بی وفایی هیرمند و مسیر عوض کردنش گرد مرگ به روی آن پاشیده و گاه هجوم همسایه ای مردمان آن را مجبور به کوچ کرده است. خشکسالی و جنگ مثل همیشه تاریخ ویرانگر بوده و تمدنی با آن همه شکوه و پیشرفت را از بین برده است. اغلب ساکنین آن روزهای شهر سوخته یا در اثر قحطی جانشان را از دست داده اند و یا مهاجرت کرده اند، اما عده اندکی که باقی مانده اند با قحطی و خشکسالی دست و پنجه نرم کرده و در شهر مانده بوده و گودال هایی حفر می کردند و آتش برپا کرده و غذا تهیه می کردند، که آثار خاکستر آن روزها هنوز هم باقی مانده است. گرچه هیرمند با تغییر مسیرش ریشه زندگی در شهر سوخته را خشکاند، اما تغییر مسیر ش سبب شد تا نمک بر قشر سطحی زمین بالا بیاید و سبب جلوگیری از نابودی آثار به جا مانده از آن تمدن کهن شود، تمدنی که حتی نام آن هم باقی نمانده است.
سیستان و بلوچستان به لطف شاهنامه فردوسی بخشی از حافظه هر ایرانی است. سرزمین پهلوانان نام آور و زنان و مردانی صبور و پرتلاش. اگر روزی روزگاری قصد سفر به سرزمین جادویی سیستان را داشتید می توانید روی ما حساب کنید. ایران هتل آنلاین لیستی از کلیه اقامتگاه های این استان زیبا را برای شما گرد هم آورده است. می توانید قبل از اقدام به سفر رزرو هتل خود را انجام داده و یکی از هتل های زاهدان را انتخاب نمایید و فقط از سفر خود لذت ببرید.

سلفی در گورستان
ادامه مطلب

3/5 - (2 امتیاز)

این مطلب چقدر برای شما مفید بود؟

برچسب ها :

اشتراک گذاری

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
[search_hotel]
  • محبوب ترین ها
  • آخرین مقالات
  • منتخب سردبیر